هنگام پژوهش ميداني رساله ام در سال 1966, دربارة وضع کنونی تصوف در يمن، با امين مصاحبه كردم كه جواني 21 ساله و باهوش از اعضاي طريقت صوفيه شاذليه/ علويه ساكن پايتخت كشور، صنعا، بود. بخشي از اين مصاحبه دربارة بينش او دربارة مدارا و فهم او از ديگر اديان بود. موضوع به بوديسم رسيد و او، ناگهان، ‌اين عبارت را گفت: «بودا پيامبر و صوفيي واقعي بود». من كه از اين پاسخ شگفتزده شده بودم، پرسيدم: «چرا؟» و امين پاسخ گفت: