مواجهه ما با دین
بدون مقدمه وهرگونه توضیح اضافی خدمت علما وفضلا وطلاب عرض کنم که مواجهه ما با دین به دو صورت می باشد. یعنی درواقع دو نوع دین شناسی داریم:
۱. مواجهه ما با متن دین یعنی کتاب (قرآن) و سنت (حدیث). یعنی با استفاده ازعلوم پیش نیاز ومقدماتی مثل ادبیات عربی و تاریخ علوم اسلامی وآشنائی باروش ها وگرایش ها و مکاتب علمی و خواندن کتابهائی مثل منطق تفسیر آسیب شناسی مکاتب تفسیر تمهید و تاریخ تفسیر و کتابهای حدیث شناسی به سراغ متن دین یعنی کتاب وسنت می رویم ودین را استخراج می کنیم و آموزه های آن را استخراج می کنیم و دراین میان انواع نظرات و اقوال واندیشه هائی هم که درباره فلان مسئله در متن مطرح شده را بحث وبررسی وارزیابی می کنیم و دست آخرقول ونتیجه خود را بیان و مطرح می کنیم.
۲. نوع دوم دین شناسی ما که متاسفانه خیلی هم رایج است دین شناسی از راه مواجهه بامعرفت دینی است. یعنی ما سراغ علوم اسلامی مثل کلام فلسفه عرفان فقه اصول تفسیر می رویم و بعد ارائه دین می کنیم ومراجعه به متن دین بصورت ناقص اتفاق می افتد.
برای اینکه کلی گوئی نشده باشد مثل فقه ما که متن عروه بعنوان متن اصلی دین شناسی وفقه شناسی قرارگرفته و آراء علما با تکیه به این متن ارائه می گردد. درصورتیکه اگر وقتی می خواهیم ازنماز و روزه وطهارت و وضو وغسل بحث کنیم با توجه به علوم پیش نیازو مقدماتی اصل آیات وروایات بررسی دقیق میشد بعد به اقوال فقهی وعلما پرداخت میشو مشخص می گردید چقدر اقوال به متن دین نزدیک یا دور است. واین مسئله درتمام حوزه های شناخت ما ازدین قرارگرفته است.
یعنی درحوزه اعتقادات کسی نیامده متن قرآن وروایات رابررسی کند بلکه آمده اند فلان علم ومعرفت دینی را بررسی کردنند و وقتی نوبت به آیات رسیده بحث ابترباقی مانده است درواقع آیات وروایات را اسشهاد وسند بحث ودلیل و برهان برای نظروعلم خودآورده اند.
این رویه درطول تاریخ ادامه پیدا کرده وتازمان ما گسترش داشته ودارد. درصورتیکه اگردردمندانه ما به سراغ متن دین می رفتیم امروزدین شناسی ما ومحصول آن متفاوت بود و نزدیک به همین معنی را علامه طباطبائی در مقدمه تفسیرالمیزان آورده است.