معماری خود
سیستم بدن انسان در نظام آفرینش به صورتی طراحی شده است که موادغذائی را می گیرد(واردات بدن) بعد با نظمی اعجازگونه که با دهها میلیون صفحه نیازبه تشریح دارد ؛ مواد لازم راجذب و به کل بدن بصورت عادلانه می رساند و مواد زائد و زیادی را دفع می کند. این جسم انسان است و ازقواعد طبیعت و نظام عالم آفرینش پیروی می کند.
و اماروح نیزدریافت کننده و وارد کننده توسط چشم و گوش و ....است. یعنی ما درطول عمرمان میلیونها اطلاعات را وارد روح خود می کنیم لکن اینجا کاربه صورت ساده مثل بدن نیست . زیرا دربدن بصورت طبیعی و تا بسیاری به صورت غیرارادی و غیراختیاری واردات و صادراتش را انجام می دهد ولی در روح به اراده و اختیارخودمان است.
درواقع ما من واقعی و روح خود رانقاشی می کنیم. اگرظاهر ما نقاشی و طراحی شده است و ما تغییراتی کمی در آن می دهیم ولی باطن ما کامل به اختیار و دست خود ما است. درواقع سرنوشت ما به دست ما است.
ساختمان انسان که ازدو بخش بدن و روح تشکیل شده است ؛ درشبانه و روز دائم درفعالیت دریافت کننده و پرداخت کننده است و نتیجه آن هویت و حقیقت ما راشکل می دهد و همین حقیقت ازدنیا وارد عالم برزخ می گردد.
باید آگاه و با بصیرت بود که باخود چه می کنیم.
بسیاری می خواهند عوامل خارجی و محیطی را درسرنوشت خود تاثیرگذارنشان دهند و این هرچندکه می تواند تاثیرات موقت و جزئی داشته باشد ؛ ولی این دریک تحقیق نهائی کاملامردود است.
اخبارو اطلاعات و گزارش ها و تحلیل و صحبت کردن و گفتگو و دیدن و شنیدن و کتاب خواندن و فضای مجازی و تصمیم گرفتن و فکرکردن و عمل کردن و در یک کلمه زندگی کردن ما دراین جهان ؛ باطن و وجود و ساختمان حقیقی ما راشکل می دهد و می سازد و این تاابدیت استمرارپیدا می کند.
مادراین جهان آمده ایم که معمارخویش باشیم و نه طبیعت.
باید خود را باایمان و عمل صالح بابهترین سبک زندگی براساس ثقلین ؛ آباد و معماری کنیم و این همه بدست خود ما است.