روزدوشنبه 07/10/94 درسالن همایش صدا وسیمای مرکزاصفهان ؛ همایش دولت و تمدن اسلامی برگزارشد وحجت الاسلام والمسلمین رسول جعفریان درآن سخنرانی کرد.

خوب ایشان ازعقب افتاده گی تاریخی ایران ونداشتن برنامه جامع تمدن سازی درتاریخ ایران مباحث مهم واساسی راهمراه با مصادیق متنوع ارائه کرد وازعدم داشتن تفکراجتماعی وتمدن ساز گلایه کرد وفرمود هنوزمسئله سازی ما درباره مسائل مهم وسرنوشت سازبه بیراهه می رود وبرای موضوعات غیرمهم چقدرما ایجاد جریان سازی می کنیم وازاهم مسائل ودغدغه های اصلی فاصله داریم که ما توصیه می کنیم این سخنان که ازسردرد وسوزواحساس مسئولیت است رابطریقی پیدا کنید واستفاده نمائید اما بااین احوال چند نکته ونقد علمی به سخنان ایشان دارم که چون درهمایش فرصتش نبود ازاین طریق با همه اهالی فکروایشان درمیان می گذارم.

1-ایشان خوب بود به یک تعریف ساده وعمومی ازتمدن ارائه می کردنند وبعد نقدها وراه حلهای آن راارائه می کردنند . بنظر من تمدن متشکل ازدو جزء یا بخش مهم است یکی حوزه علم (استاد ؛ کتاب ؛ کتابخانه ؛ محصل و دانشجو وطلبه ؛ تمام رشته های علمی محض وپایه ویا مورد نیازاجتماع وبتعبیری کاربردی) دوم آنچه درعیان و جامعه شکل می گیرد بتعبیری جامعه سازی ومدنیت با تمام طول وابعادش.

2-ایشان بحق ازبدرد نخوردن بسیاری ازعلوم وفنون نام بردنند که که دردنیا الان متروکه شده است و ما هنوز به آن می پردازیم واین البته یک راه ساده واساسی دارد وآن دونهاد علمی کشوربا گذاشتن نشستهای علمی و غیره ساحت خود را با آن مجموعه ازعلوم متروکه مشخص نمایند و اینها راباید درتاریخ علم بدان پرداخت و به مخاطب جوان توجه داد.

البته باید توجه بشود که این کارساده و آسانی نیست ؟ چرا که بسیاری ازعلوم متروکه (درظاهر) ریشه های عمیق دینی وعرفی دارد و جداسازی آن کارساده ای نیست . اگربخواهم با صراحت بگویم شما بحث استخدام جن وشیاطین را درقرآن ویا تفرقه بین زن ومرد را و یا آموزش بطلان سحروساحری و غیره رابصراحت ووضوح درقرآن دارید که با یدوضعیت آن درحوزه ودانشگاه ومحافل علمی روشن شود .

3-آقای جعفریان ازمطلق گرائی که نهی ونفی می کردنند درسخنرانی خودشان بوضوح دچارآن شدند و آن محصول وضعیت تفکر هرچند محدودی است که درجامعه علمی ما وجود دارد. ایشان ازحجت الاسلام قرائتی انتقاد کردنند چرا قرائتی می گوید چه لزومی به آموختن تاریخ سلجوقیان و اندازه کوه دماوند به دانش آموزان است؟ و هرچه هست درقرآن است ؟؟؟ویا مصادیق دیگر. ولی ایشان خودشان ازنداشتن ذهن تاریخی مردم شدیدا گلایه کردنند ؟ یعنی ایشان هم مثل آقای قرائتی که می خواهند همه را همسان خودبسازند ایشان هم می خواهد همه جامعه همینطورباشد یعنی داشتن ذهن تاریخ. واین خودخواهی علمی و مطلق گرائی درمیان اکثراساتید ما هست یعنی آنچه دارند وهستند دوست دارند دیگران نیز مثل خودشان باشند . این حتی درمیان عرفای و فلاسفه ما هم پیدا می شود . استاد ما آیت الله حسن زاده آملی یکی ازتکه کلامهایشان این است که شهود دارئی است وبقیه علوم دانائی ؛ یعنی آنچه مهم است دریافت شهود ومکاشفه وبقیه علوم هیچ. یا دراین زمینه خاطره شیرینی ازدکترمصطفوی دارم که یکشب حدود ساعت یک بامداد دریک برنامه زنده ورزشی با عرق وتعصب خاصی می گفت اگرمی خواهید فوتبال این کشورپیشرفت کند چند میلون توپ رایگان بریزید درگوچه وخیابانها وتمام شهروروستاها راپرکنید آنگاه ازاینجاست که همه فوتبال می کنند وعاشق فوتبال می شوند وبعد باشگاهها وورزشگاهها و...شکل می گیرد و ....ما قهرمان جهان می شویم.

این شاید یک مسئله روانی بشرهم باشد که همه رابه کیش خود می خوانند. اگرما سهم وجایگاه هرعلم ودانشی رابتوانیم همراه بانیازها تبیین وتشریح کنیم ازاین وضعیت نجات پیدا می کنیم.

4-بنظرمی رسد برای تمدن سازی باید کارگروهی و احترام متقابل به همدیگر ورسمیت یافتن همه علوم وآزاد سازی نظریه پردازی و کرسی آزاد اندیشی و آزادی اندیشه صدها بایدها .....راتمرین کنیم وبیشتریاد بگیریم.

اگراین اصول اخلاقی علم آموزی و آموزش و پژوهش درمحافل علمی حوزه و دانشگاه که بعضا تبیین شده است بدرستی رعایت نگردد ؛ تمدن سازی دربخش علمی اتفاق نمی افتد.

5-غیرازانواع انحرافات فکری وعلمی وروحی و موضوعی وکاربردی وخرافی وموهومی و....که مادچارش شده ایم وانواع عقب افتاده گیها رابرای مادرست کرده است . دربخشهای مهم علمی روزدنیا مثل صنعت علم پژشگی وعلوم پژشگی که پیشرفتهائی داشته ایم ولی دردادن خدمات اجتماعی بسیاردچارمشگل هستیم واین به بخش دوم تمدن سازی برمی گردد یعنی اینکه این علوم بعدازتحقق چگونه درخدمت اجتماع ومردم قرارگیرد وبراساس ساختارومکانیسم صحیحی به جامعه تزریق شود. حتی دربخش دینی که چه مطالبی و موضوعاتی وبه چه کیفیتی به جامعه تزریق شود ازمباحث مهمی است که ازآن غفلت شده است.

6-حجت الاسلام رسول جعفریان بیشتربرروی علوم تجربی و حسی اصرارکردنند واین حرف حق است ودنیای جدید هم 400 سال فبل ازهمین نقطه شروع کردنند وبجای کلی گوءی و ذهن بافی به حقایق عینی وخارجی نظرداشتند نه موضوعاتیکه معلوم نبود چقدرباواقعیت خارجی سروکارداشته باشد. البته باید درهمین زمینه هم مواظب افراط وتفریطها باشیم. زیراباید به همه علوم درحد اعتدال اهمیت لازم را داد. درتمدن اسلامی ازنظراجتماعی نباید دنبال ترحم و عفو و گذشت این و آن بود بلکه باید عدالت بصورت اجتماعی و متعادل برای همه یکسان اجرا شود. نباید درجامعه مرتب شعارهای اسلامی والهی داد ولی فاصله عینی ما با این حقایق زیاد باشد. مثلا هزارجلد کتاب و یا سخنرانی دینی وعلمی ازاخلاق داشته باشیم ولی این همه نزاع خیابانی وجود داشته باشد. یا این همه عالم حوزوی و دانشمنددانشگاهی ولی وضعیت سودبانگی و ربا ازجوامع دیگرهم بدترباشد. مهم نیست اسم حکومت و کلمات و اصطلاحات قانونی رادینی یا غیردینی گذاشته ایم مهم این استکه به عدالت با همه رفتاربشود. چیزیکه درجوامع عقب افتاده وجود دارد همه دنبال اسطوره و قهرمان میگردنند در صورتیکه نیازبه این افسانه سازیها نیست مهم این استکه چنان ساختارهای اجتماعی صحیح ودرست باشد که نیازبه این خرافات نداشته باشیم. اگرتحصیل برای همه بصورت مساوی ویکسان فراهم باشد ورسانه های جمعی آزادی نسبی داشته باشند و متفکران میدان آگاهی سازی ونشراندیشه داشته باشند مدنیت عادل شکل می گیرد. شما درداستان یوسف ببینید ولی خدا یوسف زیرحکومت عادل جامعه را مدیریت میکند و عدالت برقرارمی گردد حتی برای رفع شرک درجامعه پادشاه می گوید دوست ندارم خونی ریخته شود این یعنی آن مقصدیکه در یک کوچه کشورما بتواند مسلمان و یهودی و شیعه وسنی و کرد وفارس و ترک و فلان حزب و گروه و....درکنارهم باحفظ حقوق متقابل زندگی مسالمت آمیزداشته باشند بعد به کل جامعه تسری پیداکند. دنیای مدرن مدنیت این است . هیچ قانونی نباید ضد هیچ دینی وضع گردد و هرقانون دینی که وضع می گردد باید منافع کل مردم جامعه رادرنظرداشته باشد. اگربه افراد افراطی یا تفریطی بنام دین یا حزب یا قوم و نژاد یا مذهب میدان داده شود همین عقب افتاده گیها که دچارش هستیم ادامه خواهد داشت. ازدین و اسلام باید تعریفی ارائه داد و بدان عمل کرد که ضمن عدم التقاط و افراط و تفریط حقوق بشردرآن بصورت کامل رعایت گردد. شما امروزدرجهان اسلام شاهد افراط گری خونین و متحجرانه هستید هم درشکل حکومتی و حاکمیتی و هم درشکل گروهی و فردی. امروز ما درجامعه شاهد تطبیق دوران و جامعه معاصر با دوران مختلف صدر اسلام و تطبیق افراد این دوران با آن زمانها و استفاده ازکلمات و اصطلاحات دینی آن زمان و تشبیه به این زمان هستیم که بسیارکار غیرآگاهانه و جاهلانه است. زیرا زمینه انواع دشمنیها و عنادها و جنگها و کینه ها را ایجاد می کند و کرده است. لازم نیست این شبیه خوانیها بلکه هدف حقیقی و الهی درجامعه رعایت عدل و انصاف و رعایت حقوق برای همه بصورت یکسان و زندگی مسالمت آمیز و محترمانه است. اگرکسی خلاف قانون کشوررفتارکرد براساس قانون کشورمحکمه تشکیل ومجازات عادلانه گردد.

7-جوان روستایی شهر رفته را که ادعا می کرد در شهر به دختران شهری متلک گفته پرسیدند خب چه گفتی؟ چطوری متلک گفتی ؟ جواب داد هیچی می رفتم نزدیک شان و می گفتم: متلک. اون ها هم خوششان می آمد و می خندیدند.

برداشت ما از تمدن مثل برداشت همان جوان از متلک است ؛ تمدن یک نماد تابعی است از پیشرفت در یک نقطه جغرافیایی خاص و برایند مزیت های انسانی و استفاده درست از موقعیت های موجود توسط افرادآن جامعه است ؛ قابل تقلید نیست.

خاصیت فرمولاسیون ندارد که به یک قاعده یا مجموعه دستور العمل تمدن سازی تبدیل شود و امروز تقریبا به محال نزدیک است چرا که پدیده گسترش یافته ارتباطات جهانی جغرافیا را که شاخص همه تمدن های تاریخی است از میان برده است

امروز تحقیقات علمی گروهی است برخلاف صده های پیشین که معمولا کشفیات توسط فرد انجام می شد , امروز یک تحقیق توسط گروهی در چهار گوشه عالم با همکاری یک ژاپنی در ژاپن یک ایرانی مقیم ایران و ...انجام می شود و رنگ زمین در آن به سختی پیدا می شود طرح تمدن سازی امروز چند وجه داره که ما معمولا یا حوصله و وقت فکر و مطالعه تو این حوزه ها را نداریم یا ابزار تبلیغاتی عده ای از غربی های از خدا بی خبرمی شویم.

8-بحث تدوین کتابهای دینی درجامعه ازنظرکمی وکیفی بسیارقابل توجه است. اینکه اولویت کتابهای دینی ازنظرموضوع چیست؟ بحث بسیارپیچیده و مشکلی است. فقط بصورت مختصرمی توان گفت وضعیت مناسبی دراین زمینه وجود ندارد و اینگونه کتابها بجای بسط وتوسعه آگاهی سبب گسترش جهل و آشفته گی اعتقادی رافراهم آورده و این نابسمانی کتابهای دینی باعث بهدررفتن سرمایه های مادی ومعنوی شده است. این وضعیت کتابهای دینی عوامل زیادی دارد یکی ازآنها برگشت میکند به سیستم و نظامهای آموزشی و رشته ها وگرایش درحوزه ودانشگاه ما می باشد.اگرما به خروجی های آن نگاه کنیم یعنی پایان نامه ها متوجه تکرارمکرارت می شویم. کمترنو آوری و نظریه پردازی و راه حل برای جامعه و مردم درآن وجود دارد وآنها هم که مبانی است هیچ کارجدیدی درآن یافت نمی شود مگرمعدودی. اگربخواهیم دراین زمینه شاخص مراکزپژوهشی که کتابهای خوب وعلمی ومفید دینی تولید کرده اند اشاره کنیم میتوانم به ازچند موسسه نام ببرم یکی ازآنها پژوهشگاه قرآن و حدیث که رئیس پژوهشگاه آیت الله محمد محمدی ری شهری می باشند با اهداف الف- نظریه‌پردازی، تولید دانش، روش و انجام پژوهش‌های بنیادی و کاربردی در حوزه علوم اسلامی و انسانی برپایه قرآن و حدیث.

ب- تربیت پژوهشگران توانمند برای انجام پژوهش‌های گوناگون بر اساس نیازهای تخصصی و عمومی جامعه، نظام اسلامی ایران و جهان اسلام.

ج- نهادینه کردن دستاوردهای نوین این عرصه در فضای علمی حوزه و دانشگاه با بهره‌گیری از فنون، شیوه‌ها و فناوری‌های نوین پژوهشی. که بحق وانصاف محصولات علمی بسیارخوب ونفیسی داشته اند.

دوم پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفترتبلیغات اسلامی با 12پژوهشکده آثارخوبی ارائه کرده است. بخصوص درحوزه قرآن.

وسوم بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء حضرت آیت الله جوادی آملی . اما بسیاری دیگرازموسسات علمی وفرهنگی ودینی و یااشخاص حقیقی فقط باعث اتلاف سرمایه های مادی ومعنوی هستند وبتعبیری فقط دستگاه اداری تشکیل داده اند ویا خروجی های علمی آنها مونتاژعلم وکپی بوده است.

9-پایه اساسی تمدن سازی که ما درجامعه کم داریم متفکرانی است که دراین حوزه ها بتواند اندیشه کنند واندیشه خود را عیان کنند واین دردی است که الان دردل اندیشمندان ومتفکران وجود دارد . باید به این استاد تاریخ آفرین گفت که وارد عرصه تفکراجتماعی نیزشده است.