داستان یوسف از زبان آدم غربی
مشکل مهم بشر شرقی این بود که قصه هایش تمام شد و دیگرقصه ای برای گفتن نداشت. یاحداقل فکر می کرد اینطوربود.
حتی نسبت به قصه های آینده داستانهایش رانقل کرده بود.
انسان شرقی برای جهان منجی رانیزمعرفی کرده بود و به کهف چندقرنی خود رفته بود.
می گفت آینده بشردردوران ظهورچنین و چنان است و منتظرباشید و تا آخرقصه راتعریف کرده بود بعد هم منتظرمرگ و قیامت.
یکی بود یکی نبود غیرازخدا هیچکس نبود آغاز داستان آدم کهفی شرقی بود و بعد داستانهایش رامی گفت و به دنبال آن خواب کهفی خود را آغازمی کرد.
وقتی آدم شرقی متوجه شد که کسانی پیدا شده اند و قصه های جدید تعریف می کنند و غول ها ازچراغ خارج شده اند و جادوگری می کنند و خرافه ها و افسانه های سابق را لباس واقعیت می پوشانند اول منکر وسپس شک و بعد ظن و کم کم علم آورد و خواست پای درتقلید آدم غربی بگذارد و دوباره قصه و داستان آغازکند.
اشتباه آدم شرقی مثل اینکه تمامی ندارد و این تنها قصه آدم شرقی است که سریال بی پایانی را نمایان می کند.
درکتاب آسمانی و وحیانی قرآن بارها تقلید ازپدران و دین آبا واجدادی بدون تحقیق نفی و انسان مورد سرزنش واقع شده است. ولی با این احوال این جنون آدم شرقی در داستانهای گذشته باستانی و میانی و عصرمعاصرش ادامه دارد.
با چه زبان و ادبیاتی باید گفت قصه کهف انسان ادامه دارد.
آری درشرق نمی توان با ادبیات ملاصدرائی سخن گفت هرچندحکیمانه باشد زیرا سراز تبعید و به کهک قم منجرمی شود بلکه باید به ادبیات میردامادی استادش درقبسات سخن راند.
بله قصه و داستان سهروردیها و حلاجها و ملاصدراها درعالم شرق وجود دارد.
وقتی آدم شرقی قصه هایش رابه خیال خود تا آخرگفت ؛ آدم غربی کم کم از اطراف و اکناف عالم غرب هویدا شد تا افعال الهی و تجلی خداوند و خلیفه الهی در سرزمین بشریت ظهور وبروزجدیدی پیدا کند.
رمان و داستان کوتاه و بلند وقصه ها یکی بعدازدیگری ازعالم و آدم غربی برای عالم و آدم شرقی بیان و گفتگو می کند.
نمی دانم چرا اینقدر صم و بکم و عمی در شنیدن و دیدن و فهمیدن آن هستیم.
لازم است کمی پنبه های گوش را جابجا کنیم و یا درآوریم تا این قصه ها را بشنویم و عمل کنیم و آماده شویم برای قصه های بعدی و بعدی.
دراین مرحله آدم غربی احسن القصص راباز گو می کند. فص یوسفی از فصوص جدید .
آدم شرقی هفت قرن است که جزقصه یوسف و فص یوسفی بعداز فصوص ابن عربی قصه ای نگفته است.
آدم غربی آمد قصه یوسف را بازخوانی و تعریف کرد و نشان داد فقط انبیا و یوسف زیبا نیستند هرچند درزیبائی آنها هیچ شکی نیست بلکه داستان آدم غربی بیان می کند و نمایش می دهد که انسان زیباست و یوسفها بی شمار و داستانش اینطور آغاز می شود.
آنقدردر داستانهای یوسف غربی زیباها و یوسف ها می آیند و می روند و هرکدام داستان خود رادارند که شما فرصت و زمان کافی برای دیدن و شنیدن و فهمیدن همه یوسفها ندارید.
آری نوشتن و ارائه داستان فص یوسفی امروز بدست آدم غربی افتاده و عالم و عارف نمای شرقی هنوز درعصرقبل ازخود بسرمی برد وزیست می کند. هنوز آدم شرقی باور نکرده تمام قص هایش را گوش کرده و فهمیده و این کلاغ شرق است که به خانه یوسف نرسیده است.
سالهاست کلاغ داستان آدم غربی به خانه رسیده است.
بالا رفتیم ماست بود ؛ پایین آمدیم دوغ بود
قصه ما راست بود. ولی خیال کردیم قصه های دیگری دروغ بود.
نسل جوان حیران و متحیر بین قصه های آدم شرقی و غربی افتاده است. آیا راهی برای رسیدن به بهترین داستان داستانها یعنی قصه یوسف وجود دارد؟
لقدکان فی قصصهم عبره لاولی الالباب( سوره یوسف آیه ۱۱۱).
دراین سوره است که باید ولایت الهی برانسان رافهمید .
والله غالب علی امره و لکن اکثرالناس لایعلمون (سوره یوسف آیه ۲۱).
برای فهم این معنی به زبان غیررمزی باید گفت:
اول ادبیات و قصه و داستان یوسف آدم شرقی را خوب بیاموزید.
دوم سوره یوسف را چندباردیگر با تفسیر و تبیین شرقی و همچنین با ادبیات و زبان آدم غربی بخوانید و بفهمید.
سوره یوسف راباید چندین بارخواند وفهمید:
مرتبه اول به خاطریوسف اسمی و وصفی درسلسله جلیله انبیا فرزندیعقوب و آشنائی باصورت وسیرت ایشان.
مرتبه دوم به عنوان رسیدن به یوسف خودت.
مرتبه سوم به عنوان فص فصوص الحکمی انسان کامل شرقی.
مرتبه چهارم برای رسیدن به یوسف محمدی (ص) و علوی (ع) و زهرائی (س) و مهدوی (عج) بلکه یکایک چهارده معصوم(صلوات الله علیهم اجمعین).
مرتبه پنجم به عنوان توجه به یوسف آفرین و ولایت الهی برانسان.
کس چویوسف حسن در عالم ندید
حسن آن دارد که یوسف آفرید
گر سزد بر حسن یوسف آفرین
چیست مدح حسن یوسف آفرین
مرتبه ششم به عنوان یوسف آدم غربی که بسیاربرای آدم شرقی ناشناخته است.
آیا در عالمین خداوند فقط یک یوسف است یا یوسف جنس هم هست . یا یوسف کثرت در عالمین هم هست؟ آیا فقط بهشت آخرت یوسف است؟ یا همین دنیا هم همه اش یوسف است.
آیا یوسف آفرین خود یوسف نیست.؟ آیا دنیا منتظر ظهور یوسف محمدی (ص) است؟
داستان یوسف را بارها درقرآن بخوانیم از هرآدمی.
خدایا ملک و حکمت و تاویل احادیث و مقام مخلصین را به ما عطا کن و ما را دراین صراط ولی باش.
این داستان مهمی است که باید بارها خوانده شود.
آه آه خداوند جمیل و جمال و جمال آفرین چقدر سفارش به اقرء (خواندن و...) در داستان قرآنش کرده و بهترین قصه اش .
حرفهای ما هنوزناتمام تانگاه می کنی وقت رفتن است.
هدف ما انسانی است که محبوب خدا باشد.