یک نویسنده، (شریف رازی، محمد ) سالها پیش از انقلاب نوشت، حوزه علمیه از علائم آخر الزمان و آیت الله خویی آخرین مرجع پیش از ظهور است. مروری داریم بر مطالب و دیدگاه های وی.مرحوم محمد شریف رازی (1301 ـ 1379ش) نویسنده کتاب «آثار الحجه»، «گنجینه دانشمندان» و «اختران فروزان ری و تهران» از چهر‌ه‌های قابل اعتنای در حوزه علمیه قم بود که سهم اولی و اساسی را در نگارش تاریخچه حوزه از تأسیس تا حوالی انقلاب داشت. وی تاریخنگاری سنتی و در عین حال تا اندازه ای آشنا با روشهای جدید بود که می‌دانست چه چیزهایی را باید ثبت کند.

به عبارت دیگر حس تاریخی او به ویژه در امر شرح حال نویسی قوی است. کتاب آثار الحجه او اثری کم مانند در تاریخ حوزه علمیه قم است که هرچه زمان بگذرد، اهمیت آن بیشتر آشکار خواهد شد.

اثر دایرة المعارفی او با عنوان گنجینه دانشمندان که در نه مجلد به چاپ رسیده، حاوی اطلاعات دست اول فراوانی است. وی علمای بلاد را بر حسب بلاد و شهرها تقسیم و شرح حال آنان را آورده است. این اثر که مع الاسف در چاپ بدشانس بود، اثری بسیار مهم است و باید هرچه زودتر با همت خانواده ایشان که هنوز تصاویر و اسناد را در اختیار دارند و همت مرکزی از مراکز موجود در حوزه علمیه قم بازچاپ شود. ایشان در مقدمه جلد نهم (چاپ 1370) گنجینه که ظاهرا آخرین مجلد است، از حملاتی که به وی صورت گرفته اظهار گلایه کرده و از دو اثر دیگر خود با عنوان معجم القبور و وفیات الاعلام هم که چاپ نشده یاد کرده است. آثار دیگری هم در ترجمه و متون دینی دارد که در شرح حال وی آورده‌اند.

اما نکته‌ای که در اینجا قصد بیانش را دارم، باوری است که این نویسنده در باره مرجعیت آیت الله خویی داشت. وی ایشان را آخرین مرجع تقلید پیش از ظهور حضرت ولی عصر (ع) معرفی می‌کرد و در این باره اصرار داشت. نامبرده دست کم در دو مورد در کتاب گنجینه دانشمندان ازآن بزرگمرد یاد کرده و همین باور خود را به صراحت آورده است.

باز نخست، در مجلد دوم این کتاب ذیل شرح حال آیت الله خویی از پدرش با نام حاج سید علی اکبر موسوی خویی یاد کرده و می‌نویسد:

نگارنده گوید: جاى او اکنون خالیست که به بیند معظم له امروز زعیم على الاطلاق شیعه در عراق و بسیارى از کشورهاى عربى و غیره شیعه جهانست وصیت و صوتش جهانى را متوجه بوى ساخته است. و اینجانب در 1362 قمرى که براى تحصیل مشرف بودم بنجف در بحبوحه ریاست و مرجعیت تامه و عامه مرحوم آیت اللّه اصفهانى رحمة اللّه علیه که هنوز آنجناب اسمى نداشت و جز عده‏اى از فضلاء و علماء وی را چندان نمی‌شناختند و من اسم او را نشنیده بودم. شبى در عالم رؤیا خدمت یکى از معصومین علیهم السّلام مشرف شده و از علائم‏ ظهور حضرت ولى عصر ـ أرواحنا له الفداء ـ سؤال کردم. جواب‏هایى دادند که از آنها این بود «حاج سید ابو القاسم خوئى» یکى از مبشرات فرج است. خلاصه در روز آن از صاحب این اسم استفسار کرده گفتند یکى از مدرّسین نجف است، ولى اکنون در مسافرت می‌باشد. من در حرم حضرت امیر ـ علیه السّلام رزقنا اللّه زیارته و شفاعته ـ مشرف شده، عرض کردم: آقا جان! اگر این خواب صحیح و مکاشفه صادقه است، وقتى من این آقا را ملاقات کنم که در حرم مطهر حضور شما باشد، و براى احدى این خواب را نگفتم تا بعد از دو ماه تقریبا که یک روز صبح حال خوشى داشتم در حرم. دیدم سیدى در مقابل من ایستاده، برخاستم و نزدیک وى رفتم و سلام کردم و گفتم: آقاى حاج سید ابو القاسم خوئى شمائید؟ فرمودند: مقصود! گفتم: بفرمائید شمائید؟ گفتند: آرى منم پس جریان را عرض کردم و اضافه نمودم که من براى شما سه بشارت دارم 1- شما حاجى هستید و حج شما قبول شده (در صورتی که نمی‌دانستم این آقا حج رفته و یا نه) 2- شما سیّد هستید. 3- آن جناب از مبشرات فرج و ظهور مولاى ما حضرت صاحب الزمان روحى فداه می‌باشد. و الحمد للّه که از دنیا نرفته آن جناب را یکى از نواب عامّ و مراجع بنام دام ظلّه على رؤس الانام دیدم و انتظار دارم نمیرم و به بینم که معظم له پرچم شیعه را بدست گرفته و با منتظرین و انصار آنحضرت باستقبال حضرت می‌شتابد. ایشان همین مطلب را چنان که خواهد آمد سالها پیش از آن در آثار الحجه هم نوشته بوده است.

هشت سال پس از این نوشته، وقتی مقدمات انقلاب اسلامی فراهم شد و انقلاب فرا رسید، ایشان بار دیگر این مطلب را یادآور شد و چنین نوشت:

... و بدانید که آن فقط و فقط در انحصار فرج و ظهور و انقلاب جهانى حضرت مهدى (عجل الله فرجه الشریف) است؛ زیرا خداى جهان چنین مقدّر فرموده و به پیامبران سلف و پیامبر بزرگوار ما وعده فرموده (و انّه لا یخلف المیعاد.) و تمام امامان معصوم (ع) هم آن روز را وعده داده و امر به انتظار رسیدن آن روز نموده‏اند.

لکلّ اناس دولة یرغبونها

و دولتنا فی آخر الدهر تظهر

دلخوشى این حقیر سراپا تقصیر در این نهضت و انقلاب، به این است که متصل به فرج و آخرین انقلاب توحیدى جهانى ولىّ عصر ـ روحى له الفداء ـ است، زیرا آن طور که اهل نظر از اخبار و الهامات غیبى و مکاشفات رحمانى و پیشگوئى‏هاى بزرگان استنباط و اکتشاف کرده‏اند؛ یکى از علائم و مبشّرات بر چیده شدن سلطنت دو هزار و پانصد ساله ایران و برقرارى جمهورى اسلام است و دیگر مرجعیّت و زعامت آیت‌الله العظمى آقاى حاج سید ابوالقاسم خویى ـ مدّ ظله العالى الى ان یقوم الحجّه ان شاء الله ـ چنانچه در حدود 27 سال قبل در آثار الحجّه نوشتم؛ و در حدود هشت سال قبل هم در جلد دوم گنجینه دانشمندان تکرار نمودم‏.

فاش می‌ گویم وز گفته خود دلشادم

بنده حقم و از هر دو جهان آزادم

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شبی را که مرا مژده بداد استادم

که ابوالقاسم خویی است ز آیات فرج

پس به عشاق مر این تازه بشارت دادم

و دیگر شروع جنگ از ماه صفر تا ماه صفر که از صفر سال 1398 قمرى شروع شد تا ماه صفر سال 1399ق که دولت بختیار سقوط و دولت موقت اسلامى اعلان گردید؛ و دیگر وجود بعضى از کسانی که از علائم و محتوم است چون سفیانى و حسنى. [گنجینه دانشمندان: 8/ 407 – 408]

ایشان در مجلد هشتم گنجینه باز اشاراتی به این بحث دارند که ذکر آنها خالی از فایده نیست: ما در ترجمه غیبت طوسى علیه الرحمه بنام (تحفه قدسى یا علائم‏ ظهور مسعود مهدى موعود و در اینجا هم بعضى از آنها را یاد می کنیم.... نعمانی باسنادش از حضرت صادق علیه السلام آورده که فرمود سالیکه در آن صیحه آسمانى واقع شود. نشانه‏اى قبل از آن در ماه رجب خواهد بود. گوید: عرض کردم چه نشانه‏اى فرمود صورتى در ماه ظاهر و دستى دیده میشود.

(نویسنده گوید) بگفته بعضى از دانشمندان و خود این حقیر ممکن است همان صورتى که در- شب نیمه صفر 1399 قمرى- در ماه دیده شد و شبیه بصورت نایب الامام خمینى بود و ده‏ها هزار نفر در همه ایران دیدند باشد و ممکن است صورتى باشد که بعدا در ماه رجب دیده شود و الله اعلم‏.

نیز در همان کتاب باسنادش از یعقوب سراج حدیث نموده که گفت بحضرت امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم. فرج شیعیان شما چه وقت خواهد بود.

فرمود: هنگامیکه بین فرزندان عباس اختلاف واقع شود و آن اختلاف در سلطان ایشانست و افرادیکه طمع و امید سلطنت و تشکیل دولت نداشتند بطمع و هواى ریاست و حکومت در میان ایشان بسرش افتد. و عرب اختیار از کفش بیرون رود (و در تحت استعمار دول غربى و یا شرقى و یا کمونیزم قرار بگیرد) و هرصاحب پرچم و داعیه‏اى پرچم و داعیه خود را بلند کند و سفیانى (از شام ظاهر شود) و یمانى (از یمن) اقبال نماید و حسنى جنبش نماید صاحب این امر از مدینه بسوى مکه معظمه با میراث رسول خدا (ص) بیرون رود.

خلاصه روایات وارده در علائم ظهور و قیام آنحضرت بسیار است که‏ ذکر آن موجب اطناب است و کتابهائى حضرات اهل تسنن و یا دانشمندان شیعه در این موضوع نوشته‏اند زیاد است. از علائم و نشانه‏هاى قبل از ظهور و قیام جهانى آنحضرت بسیار بوقوع پیوسته و بعضى از آنها هم اصلش بوجود آمده و فرعش که از علائم حتمى است باقیمانده که انشاء الله آنهم بزودى واقع خواهد شد. بشارتهائى که این نویسنده از بزرگان و دانشمندان آگاه و روشن ضمیر شنیده و یا مکاشفات و منامات صادقانه که براى خود و دیگران واقع شده حاکى است که انشاء اللّه بزودى چشمها بجمال عدید المثالش روشن گردد و کلیه ویرانه‏ها به یمن ظهورش گلشن خواهد شد... [گنجینه: 8 / 398 – 400).

ایشان در کتاب آثار الحجه نیز که به سال 1332 ش چاپ شده است ذیل عنوان «یکی از علائم آخر زمان حوزه علمیه قم است»، با اشاره به پیشگویی‌های مسیح و شماری دیگر و این که از جمله مطالبی که می‌گفتند مربوط به علائم آخر زمان بوده، می‌نویسد: یکی از پیشگویی‌های رسول اکرم (ص) و حضرات ائمه هدی (ع) راجع به آخر الزمان، تأسیس حوزه علمیه قم و مرکز دانش و فضل شدن آن شهرستان است. [آثار الحجه، ج 1، ص 17 ـ 18].

برای تکمیل این بحث لازم است نکته دیگری را که مرحوم شریف رازی در مجلد نهم گنجینه دانشمندان ص 293 ـ 294 در این باره آورده نقل کنم.

مؤلف توضیحات دیگری را در باره این خواب یا مکاشفه که در باره مرجعیت آیت الله خویی پیش از ظهور دیده در مجلد نهم گنجینه دانشمندان ص 293 ـ 294 آورده که برای تکمیل این بحث مراجعه به آن بسیار سودمند است.

---------------------------------------------------------------------------------------

ظهور چندین مهدی دروغین در ده سال گذشته در عراق، یکی از مهم‌ ترین بحرانهای مذهبی این کشور بوده و هست اما در ایران انعکاس درستی نداشته است.پس از سقوط صدام شیعیان این دیار از زیر بار سلطه سی ساله استبداد بیرون آمدند. اما چه بیرون آمدنی؟ با ضعف شدید فکری و اقتصادی. مردمانی که همه چیز خود را از دست داده بودند. مبارزه با شعائر شیعی آنها را تشنه تر کرده بود. دل به آنها و احیای آنها بسته بودند. اکنون چند سال است که در حال بازگشت هستند. سخت علاقه مند به سوگواری و زیارت حرم امامان و پیاده رفتن‌ راه‌های طولانی برای زیارت. اما این بار فرصت طلبان و سوء استفاده کنندگان، آنان را به هر راهی کشاندند. البته مرجعیت نیرومند است اما گرایشات حاشیه ای، وجود افراد سود جو و فرصت طلب و کسانی که در پی تغییر اوضاع به نفع خود هستند دایما در حال ایجاد انشعاب و فرقه سازی هستند، درست مثل گروهکهای پس از انقلاب اسلامی که البته آن زمان تحت تاثیر مارکسیسم بودند و هر روز انشعابی تازه داشتند و گروهی مسلح و غیر مسلح درست می کردند.

در دوره اخیر صدام اتفاقی در نجف باعث شد تا زمینه این تحول به سمت و سوی ادعای مهدویت بیاید. این زمینه را مرحوم شهید محمد صدر درست کرد. وی کتابهایی در باره عصر ظهور و دوره غیبت نوشت و تاریخ این دوره و مسائل آن را بحث کرد. بعد هم مرجعیتی پیدا کرد و طلاب جدیدی را به حوزه وارد کرد و شاید هم دستگاه اطلاعاتی صدام کسانی را فرستاد تا به بهانه تحصیل در نجف نفوذ کنند. این شد تا آن که قدرت مختصری که یافت در مقابل صدام ایستاد و بعد هم ترور شد. مقصود همین پدر مقتدی صدر است که دو برادرش هم همراه پدرشان کشته شدند.

طرح بحث امام زمان (ع) باعث شد که نه فقط جیش المهدی شکل بگیرد بلکه دهها گروهک کوچک و بزرگ به اسم مهدی شکل بگیرد. یکی خود را امام ربانی نامید. یکی فرزند مهدی، یکی قاضی السماء و جند السماء، یکی جیش ا لرعب و دیگری نواده امام زمان و الی آخر. عصر ظهور نزدیک نزدیک شده بود.

فقط یک ماجرای دهشتناک آن حمله سپاه جند السماء به نجف به قصد کشتن مراجع و تصرف این شهر بود که در محرم سال 2007 سبب کشته شدن نزدیک به 270 نفر و دستگیری بیش از 400 نفر شد. رئیس آنها که عبد الزهره کرعاوی معروف بود که در مزرعه پدری در سیزده کلیومتری نجف لشکرگاه درست کرده بود. گفتند هدفش حمله به نجف ، کشتن مراجع و تصرف این شهر بود. (به یاد ماجرای مولی علی پسر محمد بن فلاح مشعشعی در پنج قرن قبل که ادعای مهدویت و مولا علی بودن کرد و می خواست نجف را تخریب کند). این کرعاوی حتی ادعای فرزندی علی بن ابی طالب هم کرده بود و گویا گفته بود یا شایع کرده بودند که اسپرم او سیزده قرن در رحم مادرش بوده تا متولد شده است.

اما داستان منحصر به این قضایا نبود. شیخ حیدر مشتت یکی از شاگردان مکتب صدر بود که خود را یمانی نامید. طرفدارانش و عده ای دیگر تلاش کردند بگویند یمانی از عراق ظهور می کند نه از یمن تا کارشان رو به راه شود.

در کنار او احمد اسماعیل بن کویطع در بصره کارش بالا گرفت. نسبش را جوری تغییر داد که به سه چهار واسطه به امام معصوم می رسید. لشکری پانصد نفری درست کرد و روز عاشورا با فریاد ظهر المهدی در مراسم عاشورای بصره ظاهر شد. ماجرا به خشونت کشیده شد و بیش از 100 نفر کشته شدند.

این شخص یک بار با هوادارانش به قم آمد و فاصله حرم تا جمکران را با تظاهرات طی کرد که نیروهای انتظامی ایران آنان را دستگیر کردند.

اگر اشتباه نکنم یک بار هم در نماز جمعه قم برخاسته شعارهایی دادند.

حالا تمام این ماجرا ها به علاوه قصه های دیگر در کتاب دجال البصره اثر استاد شیخ علی کورانی در قم منتشر شده است. ایشان آنچه در مطبوعات و خبرگزاری ها بوده در باره این ماجراها گردآوری کرده و به خصوص در باره این احمد اسماعیل اطلاعات بیشتری ارائه کرده است.

جالب است که آقای کورانی در سالهای نخست انقلاب کتاب عصر ظهور را منتشر کرد که دست کم دو بار هم به فارسی ترجمه شد. از آن زمان این بحث ها در بین افراد وجود داشت و داستان تطبیق برخی از روایات به انقلاب اسلامی و الی آخر.

استاد کورنی نوشته اند که شیخ حیدر مشتت چند بار به قم آمد، چون در ایشان طمع کرده بوده و سعی کرده وی را به خود متمایل کند. همین طور همشاگردی او در درس صدر احمد اسماعیل

در کتاب دجال البصره نامه ای مفصل هم از این احمد اسماعیل با تاریخ سال 1426 درج شده که خطاب به رهبری و برخی از رهبران و علمای مذهبی است و وعده ظهور مهدی را پس از هشت ماه داده و گفته است که بخشی از علائم ظاهر شده و بخش دیگری ظاهر خواهد شد.

برای عراقی که طی این سالها دچار بی ثباتی سیاسی بوده، زمینه نفوذ سعودی ها و اماراتی ها و بعثی ها برای ایجاد بحران از این مسیر هم فراهم بوده است. مسلما آنها هم در فکر استفاده از این قضایا بوده اند. گرچه بیشتر اینها بسترش حماقت ونیز آمال و آرزوی بهروزی است که در میان عامه وجود دارد. با این حال غالب مردم عراق فهمیده و تابع مراجع هستند. مراجع ذره ای روی خوش به این قضایا نشان ندادند و بیشتر فشار ناشی از مواجه با آنها را تحمل کردند. در حال حاضر نیز سدی استوار برابر انحراف هستند. نمونه های آن را در ایران هم داشته ایم.

کتاب دجال البصره در شعبان 1433 منتشر شده و گفته می شود که پس از انتشار آن آقای کورانی به مرگ هم تهدید شده است. این بررسی صرف نظر از این که برخی از جزئیاتش نیاز به بررسی دقیق دارد، اما یک کیس بسیار جالب از یک دوره حساس تاریخی است که می تواند گذشته را هم روشن کند. این روزها جوری شده است که نه گذشته چراغ راه آینده، بلکه حال چراغی برای درک بهتر گذشته است.

این که چطور شد حجم گسترده ای از ادبیات ظهور در حوالی سالهای 80 تا 83 در کشور پدید آید و بعدها در سال 89 سی دی ظهور نزدیک است تولید شود، بر اساس این کتاب، تا اندازه‌ای قابل درک و تحلیل است.حالا ساعت سه و نیم بامداد دوشنبه 20 شهریور 91 است و طی این چند ساعت، فرصتی شد تا کتاب مژده ظهور را که در دو مجلد توسط یک طلبه تنکابنی به نام سید سلیمان مدنی نوشته شده مرور کنم. این اثر حوالی سالهای 1380 تا 1383 و شاید موادی از آن پیش از آن تاریخ فراهم شده و چنین بر می‌آید که نویسنده، امر ظهور امام زمان (ع) را بسیار قریب، یعنی در همان سالها می‌دانسته است.

این که چطور شد حجم گسترده ای از ادبیات ظهور در حوالی سالهای 80 تا 83 پدید آید و بعدها در سال 89 سی دی ظهور نزدیک است تولید شود، بر اساس این کتاب، تا اندازه‌ای قابل درک و تحلیل است. ظاهر کتاب نشان می‌دهد که پشت سر آن، فکر ساده‌ بی آلایشی نهفته است که تلاش کرده در پرتو تحقیق اما در چهارچوب پیشگویی‌ها و خوابها که آنها را به نیکان و پاکان نسبت داده، نشان دهد که ظهور به همین زودی خواهد بود و تمامی شواهد و قرائن از همه جای کائنات دال بر آن است. بخشی از این ماجرا هم موج جهانی ظهور و بازگشت عیسی مسیح در آستانه سال 2000 بود که بر اساس باور هزاره گرایی بسیاری از مسیحیان در امریکا و فلسطین منتظرش بودند و بسا این موج جهانی به ایران هم رسیده بود. حقیقت آن است که برخی از این افراد که غور در این مباحث می کردند و فقط نشانه شناس بودند، گاه آن قدر دل پاکی داشته و دارند (شاید گاه هم ناپاک) که بسا خود به فکر بابیت و مهدویت هم می‌افتند مخصوصا اگر اسمشان احمد و علی محمد با نام پدر عبدالله و آمنه و اینها باشد که با جزئی تطبیقی با برخی از نقلها، می‌تواند مصداق این حرفها باشد. اما این نویسنده علی الحساب در اندیشه ظهور حضرت است و برای اثبات آن به هر دری می‌زند. مثلا همانجا فردی را از همدان به نام خسروی معرفی کرده که زمان رضا شاه بر اساس علم جفر و پیشگویی های دیگر خبر از سقوط پهلوی در سال 1430 داده است. (آن شخص البته سال 80 درگذشته است!):

هم ز اخبار و هم ز صفحه جفر وضع ایران نزار می‌بینم

در هزار و چهار سد قمری شورشی آشکار می‌بینم

از علامات حضرت مهدی (ع) پَهلوی بر کنار می‌بینم

جامه فخر بر تن علما جمله در افتخار می‌بینم

تا هزار و چهارسد با سی شیعه در انتظار می‌بینم

چون که سی رفت و سی و یک داخل نور حق آشکار می‌بنیم

این دانش مثل این که گویا به ارث به فرزند خسروی بالا رسیده که نامش هم از قضا مهدی است. در همان منبع آمده است که پسر او هم همین طور پیشگویی کرده و او هم در قالب شعر که به هر قالبی در می‌آید داستانهاییدر ادامه خط شاه نعمت الله ولی بهم بربافته است. (مژده ظهور، ج 1، ص 60 ـ 67).

البته توجه داریم که سقوط پهلوی درسال 1399 بود و تازه سال 1431 هم که به قول وی بنا بوده نور حق آشکار شود یعنی حضرت بیاید خبری نشد (این کتاب چند سال قبل از آن نوشته شده و نویسنده گویا ایمان داشته که این شعر درست است).. این سال، یعنی 1431 همان سال 89 است آقای سیجانی طلبه (بدون لباس روحانی و همان مجری یا کارگردان سی دی مزبور) مقیم منطقه نیروگاه است که شبی هم در خدمت آقای لاریجانی در حاشیه یک حسینیه، انتقاد تندی به ایشان کرد و البته آقای لاریجانی و دوستان دیگر با ادب پاسخ وی را دادند. اتفاقات جهان عرب هم مزید بر علت شد و حالا بحث بر سر سفیانی بود که بالاخره صدام است یا بشار اسد؟. وای که چه قدر حرف شگفت در مژده ظهور و سی دی مزبور زده شد! به اندازه یک دین تازه.

اما این که کتاب در سال 83 چاپ شد، یعنی یک سال قبل از آن که دولت نهم سرکار آید و شعارش را ظهور قرار داد. دولتی که هر روز با زیرکی و البته به صورت مبهم، خبر از وقوع اتفاقات مهم می‌داد و از جمله روی ظهور و مسائل آن هم تاکید ویژه داشت یک مسأله قابل بررسی است. آیا آقای احمدی نژاد این کتاب را خوانده بوده؟ هزاره سوم چه بود؟ (چون بحث مهمی از این کتاب هم به یهودی و صهیونیست ها و نقشه های امریکا و نابودی آنها مربوط می‌شود؛ از یازده سپتامبر که برخی آن را در سال 2001 علامت ظهور می‌دیدند تا اشغال افغانستان و عراق و غیره و غیره). آیا این زمان اتفاقاتی افتاده که ما قدرت درک آن را نداشته ایم؟ اگر چنین بوده پس چرا خبری نشد؟ ممکن است قرار بوده ظهور اتفاق بیفتد اما به خاطر مسائلی عقب افتاده باشد؟‌ و خیلی توجیهات کلی دیگر در این قبیل موارد که این افراد دارند. اصلا همین آقا در اول کتابش گفته که خیلی از پیشگویی ها در گذشته هم بوده که اتفاق نیفتاده و در محاسبه اشتباه کرده اند و حالا ایشان قصد دارد این بحث را با شواهد جدی تر درک کند.

نکته این کتاب در تلفیق پیشگویی متعدد از علمای قدیم گرفته یا نوستراَدموس یهودی زاده قرن شانزدهم که البته پدرش بعد از ازدواج با یک مسیحیه، تغییر آیین داد و می دانیم که یهودیان به ندرت تغییر آیین می دهند، مگر مصلحت ایجاب کند، پیشگویی ها او را هم در این کتاب استفاده کرده است، در صدها نقل تاریخی و شبه اسلامی و اسلامی و نجومی و خواب و جوی و ستارگان دنباله دار و بی دنباله و قران های عجیب آسمانی و از خواجه نصیر و خواجه شیراز و شیخ بهایی و شاه نعمت الله ولی و ...

در واقع یک ویژگی این کتاب، تلفیق همه نوع اطلاعات زمین شناسی و جوی و غیر طبیعی با نقلهای دینی و محاسبات نجومی و استفاده از کشف و شهود و شعر و ادب شاه نعمت اللهی و موارد مشابه دیگر است. همه چیز از نظر ایشان دلالت بر قرب امر ظهور در حوالی سال 1431 یا آن حوالی دارد که حوالی سال 89 می شود.

این مسأله البته در داخل کشور ما جنبه باوری و اعتقادی بین مخالف و موافق دارد. اخباری ها و ساده دلان و بافندگان کلام از شماری از منبری های اسم و رسم دار که سیما آنها را بزرگ کرد، و شبیه العرفاءها و تازه به دوران رسیده‌های در عرصه دینداری یک طرف اند و مراجع تقلید و بزرگانی که صد البته دعا می کنند که حضرت ظهور کند اما چنان که امام خمینی در ولایت فقیه نوشت :«‌از غیبت صغری تاکنون که هزار و چند صد سال می‌گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد، آیا در طول این مدت مدید احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود و هر که هر کاری خواست بکند؟ هرج و مرج است؟ ... اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است»

.... آری آنها یک طرف و مراجع طرف دیگر هستند و حتی از احتمال نزدیکی این مطالب با ظهور بابی دیگر سخن گفتند. به هر حال در داخل کشور از دید تحلیلی به این مطالب توجهی ندارند. مقصود آن که در داخل کشور به این حرفها توجه علمی و اجتماعی و روانشناسانه نمی‌شود، اما هستند کسانی که در خارج از کشور نگاهی دیگری به این قضایا دارند و از زوایای دیگری به آن توجه می کنند که کتاب Apocalyptic Islam and Irannian Shi,ism از آن دسته است که سال 2009 منتشر شد. حالا باید این قبیل آثار را بخوانیم و ببینیم در این باره چه گفته‌اند و چه تحلیل کرده‌اند. درست گفته اند یا آنها هم از سمت دیگری از بام افتاده‌اند. البته خبر دارم که پایان نامه هایی توسط دانشجویان خودمان در باره افکار منجی گرایان در باره برخی از ادوار تاریخ ایران نوشته شده که باید مطالب خواندنی داشته باشد.

آخرین پرسش من این است که چطور شدکه ما، یعنی نسل قدیمی و اول انقلاب و بعد از ما نسل جدید از «انتظار مذهب اعتراض» و کتاب «خورشید مغرب» آقای حکیمی عبور کردیم و سر از این حرفهای ظهور نزدیک است درآوردیم و نیروی عظیمی را از همه جای مملکت به این حرفها اختصاص دادیم و هزینه زیادی برای آن کردیم؟

راستش برای خودم متاسفم که چرا این کتاب را سال 83 نخوانده بودم تا قدری جلوتر از آنچه الان هستم می‌بودم. حرفهایی که زدم یک نوع پرسش بود و صرف پرسش. قصدی جز طرح یک مسأله نداشتم.

خدا رحمت کند امام را که یکی از علمای امروز حوزه گفتند که وقتی ایشان به دیدن یکی از علما آمد از برخی از روایات اسلامی و رابطه آنها با نهضت اسلامی و انقلاب پرسیدم، بدون لحظه‌ای فرمودند: کذب الوقاتون، کذب الوقاتون و اجازه ندادند من حرف دیگری در این باب بزنم. معنای آن سخن این بود که افرادی که برای ظهور تعیین وقت می‌کنند، دروغگو هستند. وخدا آان مرد را رحمت کند که وقتی در چهارم خرداد 59 فخرالدین حجازی آنچنان از او ستایش کرد که بوی غلو می‌داد، امام با وی برخورد کردند که سبب وهن کلام آن استاد خطابه شد.

و نکته اخیر که آقایی به نام ........ در میان مبلغان ماه رمضان سال جاری گفته بود که به واسطه ناآگاهی مردم بیش از سه هزار مدعی دروغین امام زمان در زندانها هستند. البته شاید خبر درست نقل نشده یا عدد کم و زیاد بوده، اما این فقط یکی از آثار« ظهور نزدیک است» است.

اگر این خبر درست باشد باید گفت به اندازه مدعیان امام زمان در طول تاریخ، گویی در این چند سال مدعی ظهور کرده، اما بنده این خبر را قبول ندارم مگر آن که محافل رسمی آن را تایید کنند. اصل خبر را می توانید در گوگل سرچ کنید و آن وقت پیدا کنید پرتقال فروش را.

واین داستان مدعیان ظهور دروغین با توهمات مختلف ؛ و کشف ومکاشفات شیطانی وباطل ؛ و خواب نماها ؛ وجن زدها ؛ و مرید جمع کنها ؛ وخود پرستها ؛ و نفوذ دستگاهها وامپراطوریهای جاسوسی و....ادامه دارد ؛ که باید مومنین ومومنات ومسلمین ومسلمات ومستضعفین جهان ضمن انتظار موعود و درفرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) انتظارحضرت مهدی (عج) و انجام وظیفه در این موضوع مهم دینی وانسانی با بصیرت علم آموزی وکسب بصیرت کنند.

و در این امرمهم وپیچیده الهی که فقط به امرالهی ظهورنوعی وعمومی وجهانی اتفاق خواهد افتاد به (وراسخون فی العلم) واگذار کنند.

و درامر نظام مقدس جمهوری اسلامی دل وذهنشان را به فرامین و راهنمائی ها و ارشاد های مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنه ای بسپارند ؛ تا از انواع فتنه ها در امان بمانند.