ایران ما استاد ومهندس ودکتروسخنران ومبلغ وراهنما ومشاورومجتهد ومعلم ومدرک بدست ورئیس جمهورووزیرومعاون واستانداروفرمانداروشهردارونظریه پردازوتئوری پردازورئیس ودستوربده و اوستاوسرلشگروسرهنگ وسرگرد واستوارومدیرونماینده مجلس وقاضی ووکیل ودفترودستک وورزشکاروهنرمند وفروشنده وواسطه وساختمان اداری وکارمند وکارمند ارشد وپول ونفت وارزوقانون وبرنامه و هزارهزاردیگرخوشبختانه وخداراشکرخیلی دارد.

ازطرف دیگرتورم وبیکاری وگرانی ودزدی وقتل ومصرف گرائی وتنبلی وفحشا وفساد وارتشاء واعتیاد ونزاع ودرگیری وبی نظمی وترافیک وآلوده گی وصدها....اینها هم که کم وبیش است.

چه کنیم؛ چه کم داریم ؟؟؟ :

بنظرمی رسد آن معمای لاینحل (فرهنگ کاروکارگری )درکشورماست.

آن چیزی که درکشورما بی اهمیت یاکم اهمیت است ارزش گذاری برای کسانی است که کارمی کنند. افراد زحمت کش درجامعه ما ازاحترام لازم وقابل قبول برخوردارنیستند. کسی به آنها اهمیت لازم رانمی دهد. حق وحقوق حقیقی آنها پرداخت نمی گردد.درشیبهای ملایم وناملایم زمین می خورند ولی کسی رسیده گی نمی کند.کارهای تبلیغاتی وروتین نسبت به آنها انجام می گیرد وشناخت درستی ازآنها درجامعه بدست نمی آید.

آیا فرهنگ کاروکارگری مربوط به یک قشرخاصی ازجامعه است یعنی کسانی که دفترچه تامین اجتماعی دارند ودرکارگاهها وصنایع وکارهای سخت مشغول هستند مربوط می شود ؟ درست صحبت واشکال ما همین جاست. آن چیزی که دراین وجیزه می خواهم بگویم همین درد است ؛ که نه ؟؟؟ ماباید همه روحیه کارگری داشته باشیم اهل کاروکاروکارباشیم.

باید هرایرانی آستین های همت رابالا بزند ودورازشعارزده گی وسیاسی کارو....کارکند. همه کارها مقدس وباارزش است وحکم کاروفرهنگ کاررادارد چه خدماتی ویا فرهنگی ویا تولیدی ویا نظامی وانتظامی وقضائی ویا تعلیم وتربیت ویا علمی وفرهنگی.

همه باید به فرهنگ کاروکارگراحترام بگذاریم وخود نیزهمین باشیم.

خداوند تبارک وتعالی به پیامبراکرم(ص) درقرآن فرمود:

فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب سوره مبارکه الشرح آیه (۷)

پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ می‌شوی به مهم دیگری پرداز،

یادراحادیث داریم:

رسول الله (ص): أفضل العمل أدومه و إن قل.(تنبیه الخواطر: 63/1)

پیامبر خدا (ع): برترین کار، با دوام‌ترین آنهاست، هر چند اندک باشد.

الإمامُ علیٌّ (ع): طاعة الله سبحانه لا یحوزها إلا من بذل الجدّ واستفرغ الجهد.(غررالحکم: 6009)

امام علی (ع): به طاعت خدای سبحان دست نیابد مگر کسی که تلاش کند و نهایت کوشش خود را به کار گیرد.

مقام رهبری فرمودنند:

هر کسی که در بنای ایران جدید که زیر پرچم اسلام، این کشور دارد حرکت میکند و به آرمانها نزدیک میشود، سهمی دارد، وجودش ارزشمند است. هر کسی این سهمش مؤثرتر است، یا همراه با خطرهای بیشتر است، یا جزو پیشروان قافله است، سهمش از این افتخارات و این سرافرازیها از دیگران بیشتر است. هیچ وقت هم نباید خسته بشویم. شنفتید آیه‌ی قرآن را «فاذا فرغت فانصب»؛ وقتی از کار فراغت پیدا کردی، یعنی کارت تمام شد، تازه قامت راست کن، یعنی شروع کن به کار بعدی؛ توقف وجود ندارد. «فاذا فرغت فانصب. و الی ربّک فارغب»؛(سوره الشرح آیه 7) با هر حرکت خوبی که به سمت آرمانهای پذیرفته شده و اعلام شده‌ی اسلام حرکت کنید، این، رغبت الی‌اللّه است. البته معنویت، ارتباط دلی با خدا، نقش اساسی‌ای دارد. این را باید همه بدانند.۱۳۹۱/۰۶/۲۸

یاد چند تاخاطره افتادم:

1-درمکه کنارخانه خدا هروقت می خواستند مکان طواف واطراف خانه خدارابشورند ؛ یک شلنگ 100متری می آوردنند وهریک مترآن دست یک نفربود وهرچند نفرشلنگ بدست یک نفربالای سرآنها بود وصحنه تماشائی بود ازکارآنها؛ درآن لحظات یادکارکردن بعضی ازدستگاههای دولتی خودم می افتادم که چقدرخدم وحشم وحقوق بگیروکارچی ؟ هیچی. این رامااسمش راگذاشتیم کارهای شلنگی.

2-جریان وداستان سنگ وقطاری می افتادم که شهید مطهری نقل می کند واسمش راگذاشته بود منطق ماشین دودی شهید مطهری می گوید: یكی از دوستان ما كه مرد نكته سنجی است، یك تعبیر بسیار لطیف داشت، اسمش را گذاشته بود منطق ماشین دودی. می گفتیم منطق ماشین دودی چیست؟ می گفت من یك درسی را از قدیم آموخته ام و جامعه را روی منطق ماشین دودی می شناسم. وقتی بچه بودم منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود و آن زمان قطار راه آهن به صورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران- شاه عبدالعظیم بود. من می دیدم كه قطار وقتی در ایستگاه ایستاده بچه ها دورش جمع می شوند و آن را تماشا می كنند و به زبان حال می گویند ببین چه موجود عجیبی است! معلوم بود كه یك احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. تا قطار ایستاده بود با یك نظر تعظیم و تكریم و احترام و اعجاب به آن نگاه می كردند. كم كم ساعت حركت قطار می رسید و قطار راه می افتاد. همین كه راه می افتاد بچه ها می دویدند، سنگ برمی داشتند و قطار را مورد حمله قرار می دادند. من تعجب می كردم كه اگر به این قطار باید سنگ زد چرا وقتی كه ایستاده یك ریگ كوچك هم به آن نمی زنند، و اگر باید برایش اعجاب قائل بود اعجابِ بیشتر در وقتی است كه حركت می كند.

این معمّا برایم بود تا وقتی كه بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون كلی زندگی ما ایرانیان است كه هركسی و هر چیزی تا وقتی كه ساكن است مورد احترام است. تا ساكت است مورد تعظیم و تبجیل است، اما همین كه به راه افتاد و یك قدم برداشت نه تنها كسی كمكش نمی كند بلكه سنگ است كه به طرف او پرتاب می شود.

این نشانه ی یك جامعه ی مرده است، ولی یك جامعه ی زنده فقط برای كسانی احترام قائل است كه متكلّم هستند نه ساكت، متحرّكند نه ساكن، باخبرترند نه بی خبرتر.

پس اینها علائم حیات و موت است. البته اینها دو علامت بارزتر و مشخص تر حیات بودند كه عرض كردم و الّا علائم دیگر هم دارد.( مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 426).

3- یاد مدیران زیادی می افتم که ساعتها وقت خودراجهت مطالعه برای رفتن به جلسات گوناگون وسخنرانی واظهاردانائی می کردنند. ولی ازکار واقدام وعمل خبری نیست.