خداوند تمام افراد و مراکزی که نیت خیر دارند ودر حق دیگران کمک می کنند ؛یاری کند وپاداش گرانبهائی در دنیا وآخرت به آنها ارزانی دارد. لکن:

اگر درآمدها عادلانه باشد ورعایت عدالت شود نیازبه خیرین نیست. ومحرومین جغرافیائی و انسانی درست اداره می شوند.

چقدر دنبال سوپرمن می گردیم؟

چقدر هنوز فردی فکر می کنیم و دنبال قهرمان پرور هستیم ؟

چرا هنوز به اسلام و جامعه بصورت اجتماعی فکر نمی کنیم ؟؟؟؟

چرا درفکرصحیح مدیریت منابع مالی ودرآمد کشورنیستیم.؟؟

دهها قانون وتصمیم گیری درکشور فقرمی آفریند وتولید فقر می کنند ؛

آنوقت دلمان رابه کمک معدود افرادی خوش کنیم ؛ اگرساختارهای حکومتی دقیق ودرست تعریف ؛ و بنیانگذاری شود و طراحی قوانین واجرای آن صحیح باشد ؛ تولید و توزیع و مصرف ثروت عادلانه خواهد بود. مجلس و مرکز پژوهش های مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام و دولت و قوه قضائیه کجایند؟ در یک کلمه حکمرانی درست....

امیرمؤمنان علی(ع) حکومت را برای تحقق عدالت پذیرفت آن حضرت نقش عدالت را چنین بیان کرده است: «جَعَلَ اللهُ سُبْحَانَهُ اَلْعَدْلَ قِوَاماً لِلْأَنَامِ وَ تَنْزِیهاً مِنَ الْمَظَالِم وَ الْآثَامِ وَ تَسْنِیَةً لِلْإِسْلاَمِ؛خدای سبحان عدالت را مایه برپایی انسانها [و ستون زندگانی آنها] و سبب پاکی از ستمکاریها و گناهان و روشنی چراغ اسلام قرار داده است.» (غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد الآمدی، مؤسه الاعلمی للمطبوعات، 1407ق، ج1، ص335.).

و نیز فرموده است: «بِالْعَدْلِ تَصْلَحُ الرَّعِیَّه؛[با عدالت رعیّت اصلاح می شوند.».( همان، ص292.).

در دوران کوتاه مدت امیرمومنان علی(ع) نه تنها خبری ازغنايم هنگفت جنگی همانند زمان حاکمان پیشین نبود بلکه وجود نا امنی ها و جنگهای شدید داخلی مشکلات حکومتی را دو چندان کرده بود اما آن حضرت(ع) برای بهبود وضعیت زندگی مردم تلاش فراوان کردند که نتیجه آن ارتقای سطح زندگی مردم کوفه بود، چنان كه خود حضرت(ع) وضعیت معیشتی مردم کوفه را این گونه بیان کردند«تمام مردم كوفه داراى زندگى مرفهى هستند، حتى پايين ‏ترين افراد نان گندم مى‏ خورند(توجه داشته باشيد نان جو خوراك فقيران بود) و خانه و سرپناهى دارند و از آب آشاميدنى گوارايى (آب فرات) مى‏ آشامند.»( ابن أبي شيبة كوفي،المصنف، تحقيق: سعيد اللحام،بیروت، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع،1409 - 1989م،چاپ اول،ج8،ص157؛ ابن شهر آشوب،مناقب آل أبي طالب،نجف اشرف،الحیدریه،1376-1956م،ج1،ص367).

بعضی از شاخص های مرتبط با مدیریت اقتصادی حضرت امیرالمومنین علی (ع) اشاره می کنیم:

1-توجه به آبادانی و سازندگی

بر خلاف منطق کشور گشایی و تصرف سایر سرزمینها که در عهد خلفای سه گانه شیوع یافته بود، در زمان حکومت امیرالمومنین توجه به رفا، آسایش و اصلاح ساختار اقتصادی حکومت در بلاد اسلامی و رسیدگی به امور مسلمین و رفع نیازهای مادی و معنوی ایشان در دستور کار قرارگرفت. با نگاهی اجمالی به تاریخ زندگانی این امام همان شاهد هستیم در ابتدای کار ایشان در صدد پاک سازی نیرو ها فاسدی همچون معاویه در بدنه قدرت و حکومت بر‌آمدند، تا اینکه تصرفات عدوانی و چپاولگری‌های بسیار این افراد نالایق از بین رود. سپس آن حضرت با قرار دادن افراد صالح و کاردان در رأس امور به اصلاح امور، آبادانی بلاد اسلامی اقدام نمودند. برای نمونه حضرت در نامه ارزشمندی به مالک اشتر می‌نویسند:‌

«به نام خداوند بخشنده مهربان، اين فرمان بنده خدا على امير مومنان، به مالك اشتر پسر حارث است، در عهدى كه با او دارد، هنگامى كه او را به فرماندارى مصر برمى‌گزيند تا خراج آن ديار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد كند، كار مردم را اصلاح، و شهرهاى مصر را آباد سازد» [نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص426]

امام در جایی دیگر حتی در مورد خاص که در خصوص اهل کتاب است دستور سازندگی ‌می‌دهند. حضرت در نامه‌ای که به قرظه بن کعب انصاری می‌فرماید:

«همانا مردانی از ذمیان در حوزه مسئولیت تو، نهری را در زمین خود نام برده‌اند که بی‌اثر شده و مدفون شده است و مسلمانان باید برای ایشان، عهده دار سازندگی باشند، پس تو و آن‌ها بررسی نماید و سپس آن را ساخته و اصلاح نمائید؛ پس قسم به جان خودم اگر آن را احیاء نماید، نزد ما بهتر است از اینکه خراج و مالیان بگیرید».[ تاریخ یعقوبی، ج2، ص203]

2-نظارت و کنترل برقیمت‌ها

امام ‌علی(علیه‌السلام) در سیاست اقتصادی خود در مدت کوتاه حکومت از بهترین شاخص‌های جلوگیری از فساد مالی بهره می‌جستند، از جمله در خصوص قیمتها نه تنها به استانداران خود در مورد کنترل قیمت‌ها توصیه به نظارت برکار معاملات را می‌نمود، خود به طور شخصی، بازار به بازار در کوفه می‌‌رفت آنها را با توصیه‌های اخلاقی و دستورات حکومتی، به رعایت سهولت و دوری از ظلم و ربا و رعایت انصاف و تقوای الهی توصیه می‌فرمود.[ الكافي،‌ ج‏5،‌ ص151، ح3. «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بِالْكُوفَةِ عِنْدَكُمْ يَغْتَدِي كُلَّ يَوْمٍ بُكْرَةً مِنَ الْقَصْرِ فَيَطُوفُ فِي أَسْوَاقِ الْكُوفَةِ سُوقاً سُوقاً وَ مَعَهُ الدِّرَّةُ عَلَى عَاتِقِهِ وَ كَانَ لَهَا طَرَفَانِ وَ كَانَتْ تُسَمَّى السَّبِيبَةَ فَيَقِفُ عَلَى أَهْلِ كُلِّ سُوقٍ فَيُنَادِي يَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ اتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَل‏...».]

3-حساب رسی مالی مسئولان

از جمله اصول حاکم بر سیاست اقتصادی امام علی(علیه‌السلام) حساب رسی و کنترل و بررسی عملکرد کارگزاران دولتی است. در حکومت علوی کسی دارای مصونیت سیاسی و قضایی نیست ازینرو در دولت علوی همه افراد ملزم به رعایت تقوا و عدالت کاری در انجام مسئولیتها‌ محوله هستند. کسی به ناحق نمی‌تواند در بیت المال مسلمین به نفع خود کیسه بدوزد، چرا که در حکومت علوی مدیرت به گونه‌ای است که همه کاگزاران از چشم تیز بین عدالت خارج نیستند.

نقل شده است امام در یکی از نامه‌هایش به بعضی از فرمانداران و استانداران خود چنین می‌نویسد: «امام بعد از حمد الهی بر علیه تو به من گزارش رسیده است. اگر چنین باشد، پروردگارت را به خشم آورده‌ای. امامت را عصیان نموده و امانتی که عهده دار آن بودی تباه ساخته‌ای. گفته‌اند که زمین (باغ مردم) را برهنه نموده‌ای که در حوزه مسئولیت تو بوده اگر چنین است صورت حساب خودت را نزد من بفرست و بدان که حساب رسی الهی از حساب رسی مردم بزرگتر است».[ نهج البلاغه، نامه،‌ 40]

4-دقت در مصرف بیت المال

امام نه تنها هیچ امتیاز خاصی برای خود و اقوام و خویشان و فرزندانش از بیت المال قائل نبود و هیچ تفاوتی بین مسلمانان نمی‌گذاشت، بلکه در مصرف بیت المال، دقت بسیاری می‌نمود. امام در نامه‌ای که برای نمایندگان و استانداران خود نوشت: قلم‌های تان را ریز و نازک کنید و خطوط نوشته‌هایتان را نزدیک هم بنویسید. سخنان زیادی را در نامه‌هایتان حذف کنید و میانه روی پیشه کنید و بپرهیزید از زیاده روی، که اموال مسلمانان دچار ضرر نشود.[ خصال، صدوق، ص310]

5- باز پس‌گیری اموال از غاصبان

امام در همان ابتدای خلافت ظاهری با صراحت تمام بیان نمودند، اموال بیت المال که در دوره خلیفه سوم به ناحق به افراد داده شده است، باید به بیت المال برگردد. امام خود می‌دانست که پذیرفتن مسئولیت پس از آن فراز و نشیب‌ها نیازمند به دگرگونی همه جانبه و بازنگری اساسی است. به همین دلیل در همان آغاز سخن پایانی را فرمودند:‌

«وَ اللَّهِ‏ لَوْ وَجَدْتُهُ‏ قَدْ تُزُوِّجَ‏ بِهِ‏ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَق؛[ نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص57] به خدا سوگند، بيت المال تاراج شده را هر كجا كه بيابم به صاحبان اصلى آن باز مى‏گردانم، گر چه با آن ازدواج كرده، يا كنيزانى خريده باشند، زيرا در عدالت گشايش براى عموم است و آن كس كه عدالت بر او گران آيد، تحمّل ستم براى او سخت‏تر است».

البته خود عزیزان اهل خبره هستند.