سوالات و دغدغه ها

الف.آیا جریان معنویت یک پروژه است یا پروسه

یعنی آیاسیرتاریخی وطبیعی داشته یا جریان مدیریت شده جهانی ؟

ب.چه علوم دراین سیرنقش آفرینی کرده؟

ج.روش شناسی آن؟

..............

۱.معنویت از دیدگاه رهبر انقلاب و نسبت آن با چهار گونه معنویت‌گرایی:

۱. یعنی «زاهدانه- صوفیانه»،

۲.«معرفتی- عرفانی»،

۳.«عملی- کاربستی»

۴. «انقلابی- پیامبرانه»

. ایشان در این پژوهش ضمن مطالعه ۷۷۲ فیش از بیانات مقام معظم رهبری .

متن کامل سخنرانی دکتراحمد شاکرنژاد است.

پژوهش آقای محمدجواد رودگر و پژوهش آقای مظاهری‌سیف جدی تراست.

۲.اصطلاح‌سازی‌های اخیر از واژه معنویت

واژه معنویت در قرن هشتم با ترجمه احیا علوم‌الدین در ادبیات ما رواج پیدا کرد، اما تا همین اواخر که از معنویت اصطلاح‌سازی شد، در حد واژه باقی مانده بود. به عبارت دیگر تا چند دهه پیش وقتی صحبت از معنویت می‌شد، منظور همان معنوی و غیرمادی بودن یا باطنی بودن در برابر ظاهری بودن، بود، اما اصطلاح‌سازی‌های اخیر موجب شده بار معنایی معنویت چیزی بیشتر از یک واژه باشد. این اصطلاح‌سازی‌ها را در سه دسته می‌توان برشمرد:

۱- ادبیات صوفیانه: در این ادبیات معمولاً منظور از معنویت ارتقای روح و روحانیت انسان در قالب سنت تصوف یا عرفان کلاسیک اسلامی است.

۲- ادبیات روانشناسانه: در اینجا منظور ارتقای روان انسان، نه روح آن است. در بعضی قرائت‌ها از دینداری لیبرال و در بازتولید بعضی از معنویت‌های عصر جدید در زبان فارسی، این اصطلاح‌سازی ایجاد شده است.

۳- بیانات و فرمایشات بزرگان معاصر.

در اینجا معنویت به معنای ارتقای روح و فراتر از ماده رفتن منظور است، اما در بطن زندگی اتفاق می‌افتد و یک افزونه استکبارستیزی هم دارد.

۳.انواع مدل‌های معنویت

آقای شلدراک، الهی‌دان مسیحی که در رشته جدید مطالعات معنویت کار می‌کند در کتابی

درسی-آموزشی که در سال ۲۰۱۵ با عنوان «معنویت راهنمای سرگشتگان» چاپ کرده، کلیات این نوع مطالعات را بیان می‌کند.

ایشان معنویت‌های موجود را در سه دسته کلی برمی‌شمرند:

۱- معنویت‌های دینی: که خود شامل چهار دسته «تارکانه»، «عارفانه»، «کاربردی» و «پیامبرانه» است. البته این‌ها عباراتی است که من معادل واژه‌های انگلیسی گرفته‌ام و شاید بتوان ترجمه‌های دیگری نیز ارائه داد.

۲- معنویت‌های باطن‌گرا و رازورزانه

۳- معنویت‌های سکولار.

۴.ویژگی‌های مدل‌های معنویت دینی

۱- معنویت زاهدانه یا تارکانه ، مانع اصلی زندگی معنوی را زندگی مادی می‌داند و به دنبال این است که با ترک کردن زندگی مادی و عزلت‌گزینی از جمع و اجتماع فرآیند معنوی را تسهیل کند. ایشان در همین حال واژه زهد یا زاهد را برای امام خمینی (ره) و برخی از ائمه به کار می‌برند که نشان می‌دهد زهد به طور صددرصد از نظر ایشان نفی نمی‌شود بلکه آن چیزی که از معنویت زاهدانه نفی می‌شود بی‌تفاوتی نسبت به اجتماع، دکان‌داری، سلطه‌پذیری و انفعال است. شاید اگر بخواهیم در بیانات رهبر انقلاب مصداقی برای این معنویت پیدا کنیم، می‌توان به بعضی یا برخی از تصوف خانقاهی اشاره کرد. هرچند که همین هم به طور کلی نفی نشده است، ولی از این جهت که تحت عنوان زهد و معنویت به دکان‌داری می‌پردازند یا اینکه به مواهب دنیوی و استعداد‌های خدادادی بی‌اعتنا هستند، مصداق این معنویت می‌شوند.

۲- معنویت عارفانه به دنبال تجربه درونی و تجربه مبتنی بر معرفت از خداوند است و سعی می‌کند از راه تهذیب به آن دست پیدا کند؛ البته تعادلی را بین زهد و معرفت ایجاد و از تکنیک زهد هم استفاده می‌کند، اما هدفش بیشتر خودشناسی و خداشناسی است. افرادی که از این مکتب تمجید شده‌اند، می‌توان به ملاصدرا، سیدحیدر آملی و افرادی از مکتب تربیتی نجف همچون بزرگانی، چون آقایان شوشتری، بهاری، حسین‌قلی همدانی، سیدعلی قاضی، علامه طباطبایی و بهجت اشاره کرد؛ و البته جالب است متصوفانی مانند مولانا، بایزید، صفی‌الدینی اردبیلی و خرقانی نیز مورد تمجید واقع شده‌اند که مصداق عارف واقعی نه تصوف دکان‌دار تلقی می‌شوند. یعنی ایشان مرزی بین معنویت زاهدانه و عارفانه قرار داده و افرادی را نظیر کسانی که نام بردم در زمره معنویت عارفانه می‌دانند.

اگر نقد بعضی بر معنویت تارکانه منفعل بودن، عدم حساسیت اجتماعی و سلطه‌پذیر بودن آنهاست نقد بعضی بر معنویت عارفانه نیز قلمبه سلمبه‌گویی آن‌ها و به عبارتی نخبگانی کردن گفت‌وگوهاست که موجب می‌شود مردم حرف آن‌ها را نفهمند. نکته دیگر اینکه ممکن است در این معنویت به وجوه سیاسی و اجتماعی دین نیز توجه نشود؛ هرچند که این معنویت نسبت به مدل اول ارجحیت پیدا می‌کند.

۳- معنویت کاربردی را معمولاً می‌توان در مواردی یافت که واژه معنویت رابطه همنشینی و جانشینی با بطن زندگی، حیات طیبه، ارتباط دائمی با خداوند، تکلیف‌محوری، نوع‌دوستی، مسئولیت‌پذیری و فداکاری دارد. معنویت کاربردی به‌رغم معنویت زاهدانه و عارفانه، معنویت را نه در خلوت یا در ادبیات نخبگانی بلکه در بطن زندگی می‌جوید. در این مدل، عملاً در تجارب زندگی روزمره باید به دنبال معنویت بود نه در یک بافت خاص و ایزوله شده گلخانه‌ای.

علمایی، چون فیض کاشانی، نراقین، شیخ محمد قزوینی و بزرگان معاصری مثل عزیزالدین خوشوقت و حائری شیرازی به علت همین معنویت کاربردی از دیدگاه آن‌ها باشد.

البته آفت این نوع از معنویت این است که در این مدل، افرادی را می‌توان یافت که به طور غیردینی به معنویت رسیده‌اند.

مثلاً ممکن است یک نفر از روی حب ناسیونالیسیتی این‌کار‌ها (خدمت به دیگران و فداکاری) را انجام دهد، اما این معنویت درستی نیست، چون در این حالت تقرب الهی وجود ندارد و برای خداوند نیست. یعنی معنویت کاربردی ممکن است به نوعی معنویت سکولار تبدیل شود. نقد دوم این است که ممکن است تبدیل به جاه‌طلبی شود. وقتی فردی به اجتماع کمک می‌کند، می‌تواند خودش را در این کمک کردن، ببیند.

۴- اما مورد آخر یعنی معنویت پیامبرانه یا انقلابی، معنویتی است .

این مدل مقبول‌ترین معنویت است. در این مدل همچون معنویت کاربردی، فرد به دنبال کسب معنویت از لابه‌لای زندگی عرفی و دنیوی است. تفاوتی که این معنویت با معنویت کاربردی دارد این است که نه‌ تنها به مسئولیت اجتماعی و کمک به مردم توجه می‌شود بلکه راهکار اصلی این کمک استقرار عدالت اجتماعی یاد می‌شود. به عبارتی معنویت پیامبرانه همان معنویت کاربردی است که تأکید بر عدالت اجتماعی، کمک به مظلوم و مبارزه با ظلم و ظالم دارد.

این معنویت همنشینی فراوانی با واژه عدالت یا واژگانی مثل جهاد، جبهه، مجاهدت، حساسیت اجتماعی و استکبارستیزی دارد. مورد دیگر در مدل معنویت پیامبرانه تصریح بر تقواست .

۵.چالش‌های معنویت پیامبرانه و انقلابی

چالش‌هایی را هم بر سر راه این نوع معنویت برمی‌شمرند.

نخست اینکه ممکن است افرادی که معنویت پیامبرانه یا انقلابی می‌ورزند، دچار رفتار‌های نسنجیده شوند. در همین راستا مثال جالبی از مولوی نقل می‌شود.

این مثال داستان دختری مسیحی است که به اسلام علاقه‌مند شده، اما پدر و مادرش بسیار نگرانند. پدر این دختر برای منصرف کردن دخترش ترفندی می‌زند. او مؤذن بدصدایی را در شهر پیدا می‌کند و می‌گمارد تا هر صبح اذان بگوید. از طرفی به دختر می‌گوید اگر می‌خواهد دینی را که به آن علاقه‌مند شده درک کند، صبح‌ها به اذانی که این آقا می‌گوید به دقت توجه کند. کم‌کم دختر با شنیدن صدای بد این مؤذن از اسلام زده می‌شود.

یک مؤذن داشت بس آواز بد

در میان کافرستان بانگ زد

چند گفتندش مگو بانگ نماز

که شود جنگ و عداوتها دراز

او ستیزه کرد و پس بی‌احتراز

گفت در کافرستان بانگ نماز

خلق خایف شد ز فتنهٔ عامه‌ای

خود بیامد کافری با جامه‌ای

شمع و حلوا با چنان جامهٔ لطیف

هدیه آورد و بیامد چون الیف

پرس پرسان کین مؤذن کو کجاست

که صلا و بانگ او راحت‌فزاست

هین چه راحت بود زان آواز زشت

گفت که آوازش فتاد اندر کنشت

دختری دارم لطیف و بس سنی

آرزو می‌بود او رامؤمنی

هیچ این سودا نمی‌رفت از سرش

پندها می‌داد چندین کافرش

در دل او مهر ایمان رسته بود

هم‌چو مجمر ( آتشکده ؛ منقل )بود؛ این غم من؛ چو عود

در عذاب و درد و اشکنجه بدم

که بجنبد سلسلهٔ او دم به دم

هیچ چاره می‌ندانستم در آن

تا فرو خواند این مؤذن آن اذان

گفت دختر چیست این مکروه بانگ

که بگوشم آمد این دو چار دانگ

من همه عمر این چنین آواز زشت

هیچ نشنیدم درین دیر و کنشت

خوهرش گفتا که این بانگ اذان

هست اعلام و شعار مؤمنان

باورش نامد بپرسید از دگر

آن دگر هم گفت آری ای پدر

چون یقین گشتش رخ او زرد شد

از مسلمانی دل او سرد شد

باز رستم من ز تشویش و عذاب

دوش خوش خفتم در آن بی‌خوف خواب

راحتم این بود از آواز او

هدیه آوردم به شکر آن مرد کو

چون بدیدش گفت این هدیه پذیر

که مرا گشتی مجیر و دستگیر

آنچ کردی با من از احسان و بر

بندهٔ تو گشته‌ام من مستمر

گر به مال و ملک و ثروت فردمی

من دهانت را پر از زر کردمی

هست ایمان شما زرق و مجاز

راه‌زن هم‌چون که آن بانگ نماز

لیک از ایمان و صدق بایزید

چند حسرت در دل و جانم رسید

چالش دیگری نیز وجود دارد که این معنویت، چون با آلودگی‌های جامعه مبارزه می‌کند، خود در مظان گرفتار شدن در آلودگی‌هاست.

مولوی می‌گوید: وقتی انسان خودش را با آب می‌شوید، کم‌کم آن آب طاهر کثیف می‌شود و باید فکری هم برای آن آب کرد. یعنی این افرادی که با معنویت انقلابی در میدان مجاهدت هستند، خودشان کم‌کم دچار آلودگی‌هایی می‌شوند که باید به آن توجه جدی‌ای داشت.

۶.معنویت اصلی

تعریف مرکزی و اصلی معنویت بدین شرح است: معنویت ارتباط زنده با امر مقدس در بطن زندگی روزمره و در چارچوبی عقلانی،

در سه سطح:

۱) فردی: شامل مؤلفه‌ها و شاخصه‌های تقوا، عمل صالح و توکل؛

۲) جمعی: شامل شاخصه‌‍‌های کمک، همیاری، هم‌زیستی و نوع دوستی و

۳) اجتماعی: شامل مؤلفه‌های تمدن‌سازی، مبارزه با استکبار و بی‌عدالتی می‌باشد که هر سه این‌ها مبتنی بر معارف قرآن و اهل بیت است و راه و منش امام خمینی (ره) در آن‌ها لحاظ شود

۷.معنویت با دسته‌بندی رویوالیست

رویوالیست، معنویت‌ها را به «دنیاستیز»، «دنیاپذیر» و «تطبیق‌کننده با دنیا» تقسیم می‌کند.

...................

اصول 12 گانه معنویت

................................

معنویت‌گرایی جدید: مولفه‌های مفهومی، لوازم اعتقادی و نشانه‌های گفتمانی

نویسنده:احمد شاکرنژاد

ناشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

سال انتشار: 1397

شابک: 9786001954375

تعداد صفحات: 392