گزارش داستان دین وعلم(2)
همانطوریکه مشاهده کردید تعریف علم از انظارعلوم مختلف قابل تعریف است . که جمع آن مجموعه دانستنیهای بشررا علم می گویند که امروز به هزاران رشته علمی تقسیم شده است. اگرعلم را بصورت عام و عمومی تعریف کنیم شامل دین هم می شود زیرا دین هم علم است وتفاوتش با دیگر علوم دراین است که مبدا پیدایش آن وحی (الهی ) است.
4-تعریف دین
هر یک از افراد انسان در زندگى طبعاً به همنوعان خود گراییده، در محیط اجتماع و زندگى دسته جمعى اعمالى انجام میدهد و کارهایى که انجام میدهد از همدیگر بیگانه و بىرابطه نیستند و اعمال گوناگون وى مانند خوردن و خواب و بیدارى و گفتن و معاشرتها در عین حال که صورتاً از همدیگر جدا و متمیز میباشند با همدیگر ارتباط کامل دارند، هر کارى را در هر جا و به دنبال هر کار دیگر نمیشود کرد بلکه حسابى در کار است.
پس اعمالى که انسان در مسیر زندگى انجام میدهد تحت نظامی است که از آن تخطى نمیکند و در حقیقت از یک نقطه مشخصى سرچشمه میگیرد و آن این است که انسان میخواهد یک زندگى سعادتمندانه داشته باشد. و از اینجاست که انسان پیوسته اعمال خود را به مقررات و قوانینى که به دلخواه خود وضع کرده یا از دیگران پذیرفته، تطبیق میکند و روش معینى در زندگى خود اتخاذ مینماید.
قوانین و مقرراتی که در زندگى انسان حکومت میکند به یک اعتقاد اساسى استوارند و انسان در زندگى خود به آن تکیه داده است و آن تصورى است که انسان از جهان هستى دارد که خود نیز جزئى از آن است. مجموع این اعتقاد و مقررات متناسب با آن که در مسیر زندگى مورد عمل قرار میگیرد، «دین» نامیده میشود. این یک تعریف عام از دین است و بنابر آن، هرگز انسان (اگر چه به خدا نیز معتقد نباشد) از دین (برنامه زندگى که بر اصل اعتقادى استوار است) مستغنى نیست.( کتاب «شیعه در اسلام» علامه طباطبائی).
شاید جامعترین تعریف از دین با توجه به توضیحات فوق که برخواسته از قرآن است، تعریفی باشد که علامه حسن حسن زاده آملی در رسالهای با نام «علم و دین» نمودهاند: «دین عبارت از برنامه حقیقی و دستور واقعی نگاهدار حد انسان و تحصیل سعادت ابدی آن است و همه آداب و متون آن محض علم و عین صواب است. لاجرم تدوین و تنظیم این چنین برنامه از کسی جز آفریدگار انسان ساخته نیست. یعنی آن دست و قلمی که کتاب تکوینی نظام هستی عالم و آدم را بدین زیبایی نگاشته است که زیباتر از آن تصور شدنی نیست و هر یک از کلمات وجودی آنها را دین و آیینی داده است که به قدر یک میکرون اعوجاج و اختلاف و نارسایی و ناروایی در آنها راه ندارد، همان قلم برای جمیع شئون این صنع عظیمش به نام انسان دستوری که محض حکمت است، نهاده است تا این دستور در متن آن چنان صنع پیاده شود و او را به هدف نهایی و کمال غایی او برساند».
علامه شعرانی رحمه الله در کتاب نثر طوبی در ذیل واژه «دین» میگوید: دین به نظر ما خود مقصود ذاتی است از خلق انسان؛ در نزد گروهی هم دین فقط برای دنیاست. جماعتی دیگر گویند دین دو مقصود دارد: هم نظم دنیا و هم سعادت آخرت؛ ما گوئیم دنیا آن قدر ارزش ندارد که انبیاء و اولیاء و بزرگان برای نظم آن این همه رنج ببرند و خدای تعالی فرموده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ»(سوره ذاریات/ آیه ۵۶) و اگر گویی احکام معاملات و سیاسات همه برای نظم دنیاست، گوییم تا آن حد که مردم آسوده باشند و به آخرت پردازند و اصل دنیا برای آخرت است».
پس دین قوانین و مقرراتی که در زندگى انسان حکومت میکند به یک اعتقاد اساسى استوارند و انسان در زندگى خود به آن تکیه داده است و آن تصورى است که انسان از جهان هستى دارد. مجموع این اعتقاد و مقررات متناسب با آن که در مسیر زندگى مورد عمل قرار میگیرد، «دین» نامیده میشود. که درابعاد اعتقادات واخلاق واعمال شرعی جلوه گراست ومعنا می یابد.
واژهی دین کاربردهای مختلفی دارد که حاکی از سطوح و مراحل مختلف دین است.
الف) دین نفس الامری: آنچه در علم الاهی و مشیت ربانی برای هدایت انسان به سوی رستگاری وجود دارد. به دیگر سخن، دین نفس الامری، مسیر بین مبدأ و منتهای آدمی است. و چون گوهر انسانها یکی است، این نسخهی شفا بخش هم لاجرم یکی خواهد بود؛ لذا جهانشمول است و وابسته به موقعیت زمانی و مکانی نیست.
این چنین دینی از سه طریق دست یافتنی است:
از راه وحی و شهود که مخصوص عدهی خاصی است.
از راه نقل؛ یعنی آنچه از طریق اول(وحی و شهود) آشکار شده، برای ما از طریق نقل به دست آید.
از راه عقل؛ یعنی عقل به دنبال کاوشهای نظری، برخی از عناصر آنرا بیابد و بدان آگاه شود. که در ادامه، توضیح آن خواهد آمد.
ب) دین مرسل: آنچه از سوی خداوند برای هدایت انسان به رسولان ارسال شده است که از سویی حاوی عناصر جهانشمول است؛ زیرا منبع آن دین نفس الامری است، و از سوی دیگر مشتمل بر عناصر موقعیتی است؛ زیرا در ارسال یک دین، موقعیت زمانی و مکانی و نسلی که این دین برای آنها ارسال میشود، مورد لحاظ قرار میگیرد.
ج) دین مکشوف: آنچه از "دین نفس الامری" یا "دین مرسل" با مراجعه به عقل یا نقل برای افراد آشکار میشود.
د) دین نهادی: آن بخش از "دین مکشوف" که عمومی میشود و نهادینه میگردد و به صورت آیین گروهی از مردم در میآید.
و چون اسلام آخرین دین مرسل است و برای همیشهی تاریخ، در بردارندهی تمام چیزهایی است که از دین نفس الامری به وحی و نقل میبایست بیان گردد. ولی چون دین مرسل است، به تناسب مخاطبان و... حاوی عناصر موقعیتی هم میباشد، اما باید توجه داشت که هر عنصر موقعیتی از تطبیق یک یا چند عنصر جهانشمول یا بخشی از یک عنصر پدید میآید. آنچه در اسلام به عنوان فلسفه، یا مکتب وجود دارد، از تأثیر عوامل موقعیتی مصون است؛ زیرا اینگونه عناصر دینی با توجه به جنبهی ثابت حقایق عالم و آدم شکل گرفتهاند.
درسوره حج ؛ آیه 17 پنج دین به عنوان آسمانی و وحیانی معرفی می شود ( اسلام ؛ یهود ؛ مسیحیت ؛ صابئین ؛ زرد تشت ) صرف نظراز تحریف و عدم تحریفاتی که درآنها شده است . وهرچه غیرآنها باشد ادیان غیرالهی است که توسط بشربه وجود آمده است.
إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُوا وَ الصبِئِينَ وَالنَّصرَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذينَ أَشْرَكُواْ إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيمَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ شَهِيدٌ (سوره حج ؛ آیه 17)
در حقيقت كسانى كه (به پيامبر اسلام) ايمان آوردهاند، و كسانى كه به (آيين) يهود گرويدند، و صابئان (پيرو يحياى پيامبر) و مسيحيان و زردشتيان و كسانى كه شرك ورزيدند، مسلماً خدا روز رستاخيز، در ميان آنان (داورى كرده و) جدايى مىاندازد؛ [چرا] كه خدا بر هر چيز گواه است.
بطور کلى هر دینى از ادیان که داراى کتاب است در هر عصرى که نازل شده باشد، متضمن طریقه فطرت است، چیزى که هست در هر عصرى از احکام فطرت آن مقدارى را متضمن است که اهل آن عصر استعداد پذیرفتن آن را دارند.( المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۹ ) و لذا اگر بتوان ادیان توحیدی را به همان صورتی که توسط انبیاء ابلاغ شده اند و بدور از تحریفاتی که بعدا در آنها صورت گرفته است با هم مقایسه نمود، نتیجه ای که حاصل می شود قطعا این خواهد بود که اختلاف آنها از جهت زیاده و نقصان است، یعنی هر پیامبر جدیدی متناسب با ظرفیت و استعداد عصر خود، مسائل دین را به صورت کامل تر و با تفصیل بیشتر آوردهاند. از همین روست که قرآن کتابهای دینی پیش از خود را تایید می کند و خود را مشتمل بر آنها می داند.
دین چون دارای کتاب است علم است . و علومی به عنوان مقدمه نیاز است که قبل ازآن دانسته شود تا کتاب الهی قابل فهم باشد. که یکی از آنها زبان وادبیات عربی برای فهم قرآن یعنی دین لازم است. پس دین هم علم است و دردین سفارشات وراهنمائی های فراوان نسبت به علم وعالم دارد.
5-علم ودین ؛ وتخصص
مواجهه ما با دین وعلم بایستی با روش اجتهادی وتحقیقی وپژوهشی باشد. مثل انواع رشته های علمی و تخصصی . یعنی آن مسئله ای که برای ما درحوزه علم ودین بسیارمهم است تخصص به معنای واقعی است. علوم زرد رنگ یا شبه علم ویا شبه متخصصین مورد خطاب ما نیستند.
برای اینکه علم و دین چیست؟ و ماهیت وحقیقت آن کدام است ؟ علاوه برعلوم میان رشته ای دو رشته علمی مستقل درزمان ما به وجود آمده است که شناخت آن لازم است.
اولین رشته : فلسفه علم
رشته فلسفه علم در گروه علوم انسانی قرار گرفته است. فلسفهٔ علم شاخهای از فلسفه است که در کار رسیدگی به مسائل اساسی و بنیادین «شناخت» های بشری و بررسی چیستی و چونی علم و علوم است. فلسفهٔ علم هم دقیقاً به مسایل اساسی خود علم (رشته مطالعات) میپردازد. در واقع، فلسفهٔ علم، رشته «مطالعاتِ مطالعات و رشته مطالعات» است و بناچار دربردارنده بحث از بنیادهای مفردات معرفتی هم هست.مطابق اعلام سازمان سنجش و آموزش کشور ، داوطلبان فارغ التحصیل از تمامی رشته ها با گرایش فلسفه، تمامی گرایش های الهیات و معارف اسلامی، تمامی گرایش های ریاضی، تمامی گرایش های فیزیک، تاریخ علم دوره اسلامی، فلسفه علوم اجتماعی و جامعه شناسی میتوانند در کنکور دکتری فلسفه علم شرکت کنند.
دومین رشته : فلسفه دین
هدف از تاسیس این رشته آموزش شیوه مواجهه دانشجویان با آراء و اندیشه های فلسفی جدید در خصوص موضوعات دینی است. بررسی و نقد الحاد، شکاکیت دینی و معنویت های بدون خدا و دین از اهداف اصلی این رشته می باشد. بررسی و نقد دیدگاه ها در باب رابطه علم و دین، زبان دین، تجربه دینی، کثرت گرایی دینی و ... نیز از جمله اهداف این رشته می باشد. از مهمترین اهداف این رشته در این مقطع اسلامی سازی، بومی سازی، روزآمدی و کارآمدی مباحث فلسفه دین و آشنایی با مکاتب و آراء معارض در قلمرو فلسفه دین و نقد آنهاست.
نکته بسیار مهم دراینجا این است که کسانی که می خواهند در حوزه دین و علم بحث وداوری کنند باید اطلاعات بسیار گسترده ائی داشته باشند و حداقل دربعضی از علوم متخصص باشند این هم نه فقط تخصص مدرکی بلکه بمعنای حقیقی عالم و با سواد باشند. کم سوادی وعلم ناقص نسبت به مفاهیم دین وعلم موجب ناداوری وقضاوتهای غلط خواهد شد.