انسان شناسی اخلاقی در قرآن
فرهنگ موضوعى اخلاق در قرآن
آنچه در پيش روى داريد، كارى است از حجج اسلام، آقايان: اسماعيلى، ذاكرى، شرفى و يعقوبى
كه با باز نويسى، تحقيق جديد وافزودن زير عنوانهاى بسيار، از سوى مجلّه، به علاقهمندان مباحث اخلاقى - قرآنى، عرضه مىشود. اميد آن كه مفيد افتد.
قرآن، از دنيا و آخرت، فرد و اجتماع، طبيعت و تاريخ، باور و عبادت و... سخن گفته است. در ميان، آنچه به خوى نيك و ساختن انسانهاى نيك خصال و تربيت فرد و جامعه پيوند دارد، اهميت و جايگاه ويژهاى دارد.
آغازين آيات كتاب الهى، از هدايت تقوا، رستگارى و... سخن مىگويند و آخرين آيههاى آن، انسان مسلمان را، مىپرهيزانند از وسوسههاى شيطانى و نفسانى.
فراخواندن به پاس ارزشها و بازداشتن از ورود به وادى ضد ارزشها و فرو مايگيها، در سراسر آيات قرآن، نمايان است.
قرآن، گاه اصول كلى ارزشها و ضد ارزشها را ترسيم مىكند و گاه به شاخهها و نكتههاى جزئى اخلاقى اشارت دارد. افزون بر اين، با بيان و بر شمردن پديد آورندههاى خوييهاى پسنديده و نكوهيده، به شيوهاى دقيق، به ريشه يابى آنها مىپردازد.
پيامهاى اخلاقى قرآن، يا به گونه مستقيم وپند و اندرزى رخ مىنمايند و يا در لا به لاى داستانهاى تاريخى و سرگذشت اقوام و ملتهاى گذشته و پاك سيرتان و ديوسيرتان، جلوه مىكنند.
به هر صورت، اين كتاب، براى ساختن انسان و هدايت او به سوى خوييهاى پسنديده، تصويرى پر كشش و زيبا از انسان صالح و جامعه برين، ارائه مىدهد، تا الگو قرار گيرد.
در نگرشى كلى، مىتوان گفت: قرآن كريم، آكنده از اصول و دستورهاى اخلاقى است كه بر اساس آنها، بهترين و دقيقترين برنامه و سيستم اخلاقى را مىتوان پى ريخت و به جامعههاى انسانى عرضه داشت.
از قرنها پيش، اين سفره الهى، گسترده بوده و كوششهاى فراوانى در بهره ورى از آن، انجام گرفته است. پيامها و روشها قرآنى، همواره در كانون توجه طالبان علم و تشنگان حقيقت بوده و نوشتههاى گوناگون، حكايت از آن دارد.
امّا مسائل اخلاقى قرآن، در سنجش با ديگر دانشها و رشتهها، مورد بى مهرى و يا كم توجهى قرار گرفته و بيشتر جنبه حاشيه اى داشتهاند.
دقتهايى كه در علم فقه، اصول، كلام و... شده است، صد يك آن در دانش اخلاق انجام نگرفته است. سندها و رجال احاديث اخلاقى،بررسى و موشكافى عالمانه نشدهاند، به ناسازشيها و ناسازگاريهاى روايات اخلاقى، كمتر توجه شده و تاكيد قرآن به اخلاق و تلاش براى كسب خويهايى نيك و دورى گزيدن از عادات و رفتار نا پسند و بيان دردها و درمانهاى قلب و روح، از اين منبع بزرگ و سرشار استفاده شايسته به عمل نيامده و همچنان، دست نخورده باقى مانده است.
از اين روى، با مطالعاتى كه در اخلاق داشتيم، بر آن شديم كه خود را در خدمت قرآن قرار دهيم و از انوار ملكوتى و معنوى آن در اين زمينه كمك بگيريم و روزنى به سوى آن دنياى رخشان، بگشاييم.
به توفيق الهى، اين كار عظيم را شروع كرديم و از آغاز تا پايان قرآن، يك يك آيات را به بووته بررسى نهاديم، تا پيامهاى اخلاقى آن را دريابيم.
اين كار، دو سال به درازا كشيد: 67 / 9 / 11 تا 69 / 9 / 1، هفتهاى يك، يا دو جلسه، به اضافه ماه مبارك رمضان و تعطيلات تابستانى.
به كمك فضل و فيض الهى، بيش از سه هزار فيش و برگه با عناوين اخلاقى آماده شد و پس از تنظيم، برابر حروف الفبأ، به گونه موضوعى سامان داديم، تحت عنوان«فهرست موضوعى اخلاق در قرآن». اينك از انگيزه كار و شيوه آن، بيشتر سخن مىگوييم، تا بهتر جايگاه اين كار روش شود.
انگيزه كار
هدف و انگيزه ما، در گام نخست، استخراج اصول و قواعد اخلاقى و بايدها و نبايدهاى ارزشى و ضد ارزشى، ساز و ناساز از قرآن كريم بود، زيرا در پى ريزى سيستم اخلاقى به اين كار نيازى جدّى است و علاوه، در ضمن كار در باب اخلاق و عرضه مقالاتى در اين مقوله، پى برديم به اين جاى كار كليدى قرآنى، كه موضوعات اخلاقى را از دل قرآن بيرون بكشد و براى پژوهشگران و علاقهمندان به بحثهاى قرآنى و اخلاقى، بنماياند خالى است بدين جهت دست به كار شديم و به اندازه توان و ظرفيت خويش از آن اقيانوس بى كردان بر گرفتيم.
آنچه در كتابهاى اخلاقى، بيشتر مورد توجه بوده و بر آن اساس، اخلاق اسلامى را معرفى كردهاند، همان اصول چهار گانه: حكمت، عفت، شجاعت و عدالت است.
كه با مرز بندى طرف افراط، تفريط و حد اعتدال آن، اخلاقيات و فضائل و رذائل را تقسيم كردهاند و در شرح آنها، از آيات نگرفتهاند. از اين روى بر آن شديم كه يك دور، به مطالعه قرآن و به تدبر در آيات آن بپردازيم و آنچه را در باب مسائل و موضوعات اخلاقى در يافتيم، فهرست كنيم كه هم به كار ما بيايد و هم به كار علاقهمندان به كارهاى قرآنى و اخلاقى.
شيوه كار
فهرست نگارى و نوشتن فرهنگ موضوعى قرآن مجيد، پيشنهاى ديرينه دارد و از سالها پيش در اين زمينه، آثارى نشر يافته است.
فهرست نگاران قرآنى، بيشتر طرح ذهنى خود را از آنچه تصور داشتهاند، ترسيم مىكردهاند و با در نظر گرفتن چند موضوع اصلى و يا ملاك قرار دادن ماده و ريشه اصلى و نخستين كلمه، به مطالعه مىپرداختهاند و بر همين اساس، به طبقه بندى و فهرست نگارى دست مىزدهاند.
روش ما، در اين كار، اين بود كه خود را در چهار چوب ويژهاى قرار نداديم وبنا را بر اين گذاشتيم كه بدون طرحى كه از پيش تعيين شده و چهار چوب دار و عناوين مخصوص، در تك تك آيات قرآن و واژه آن بينديشيم و هر آنچه را اخلاقى مىيابيم يادداشت كنيم.
در واقع، مبناى كار ما، بر موضوع يابى اخلاقى از ديدگاه قرآن مجيد بود، چه موضوعاتى كه در نوشتههاى اخلاقى آمده و چه نيامده و از قرآن، استفاده مىشود.
از اين روى، در تهيه اين فهرست، نه محدود در موضوعات خاص بوديم و نه در بند واژگان و ريشه اصلى آنها، بلكه آنچه از معناى هر واژه و يا محتواى هر آيه مىفهميديم و يا به كمك تفسيرها و روايات آن را مىيافتيم، در اين فهرست گرد آوريم، تا كليدى باشد براى ورود به گنجينه سرشار و درياى بى كران قرآن.
ياد آورى چند نكته:
.1 درباره اخلاق در قرآن، نوشته هايى موجود دارد و كارهاى در خور ستايش سامان يافته كه به ديد ما، با همه مزايايى كه دارند، نه فرا گيرند و نه جامع. البته نو آوريهايى دارند كه جاى انكار نيست. از جمله: «موسوعة اخلاق القرآن»، از نويسنده مصرى به نام شرباصى.
بنابراين، ما، مدعى نيستيم كه در زمينه مفاهيم، موازين و موضوعات قرآنى كارى صورت نگرفته است، بلكه بر اين نظريم كه كارى دراز دامن و فراگير انجام نيافته و يا اساساً بدين شيوه كه مادر پيش گرفتيم نبوده است.
.2 اخلاقى كه در اين فهرست، سخن از آن مىرود، آداب را نيز در بردارد.
بدين معنى كه ما، در صدد فهرست كردن اخلاق فردى و آداب اجتماعى انسان از ديد قرآن بودهايم؛ از اين روى، عناوينى را در اين فهرست گنجاندهايم كه در كتابهاى اخلاقى معروف نيامده است. مثلاً آنچه از «مكارم» و «محاسن» اخلاقى در قرآن آمده، به گونهاى ريشه در تربيت و تهذيب نفس آدمى دارد و نمىتوان آنها را جداى از يكديگر تفسير كرد. به همين جهت، عنوانهايى بسان: ادب تبليغ، نفاق و... با زير مجموعههاى فراوان، در اين فهرست به چشم مىخورد كه به گونهاى مربوط مىشود به رفتار اجتماعى ساز، يا ناساز انسان در رابطه با ديگران، گر چه نام اخلاق به معناى خاص را نتوان بر آن نهاد.
.3 برخى از عناوين كه در اين فهرست آمده، در برخورد نخستين، شايد موضوع اخلاقى ننمايد، لكن با دقت در جهت تهذيبى كه در آن موضوع بوده است، مىتوان آن را از مقولات و عناوين اخلاقى بر شمرد. مثلاً، «ابتلأ»، «فتنه» كه به لحاظ نتيجه تربيتى آن در نفوس آدميان، عنوان است اخلاقى و پرورشى.
.4 ستاره (#) علامت عنوان اصلى، خط تيره(-) علامت زير عنوآنها و فلش () علامت ارجاع است.
آ
# آداب:
- آداب بانگ كردن: نور 63.
- آداب راه رفتن: لقمان، 19.
- آداب سخن گفتن: لقمان، 19.
سخن.
# آداب رفت و آمد: بقره، 181؛ نور 58، 56.
- آهسته سخن گفتن: لقمان، 19.
- اجازه خواستن: نور، 27 - 28.
- به خود كامى راه نرفتن: لقمان، 18.
- به كبر و گردن كشى از مردم روى برنگرداندن: لقمان، 18.
- دورى از گناه: نسأ، 140.
- رفت و آمد ناروا: انعام، 70.
- سلام كردن: نور، 27.
فخر نفروختن و لاف نزدن: لقمان، 18.
- ميانه روى: لقمان، 19.
اقتصاد.
# آداب ميهمانى
- اجازه گرفتن: احزاب، 53.
- بهنگام رفتن و بهنگام برخاستن: احزاب، 53.
- پذيرش دعوت: احزاب، 53.
ميهمان نوازى.
# آداب همنشينى:
- برخاستن بهنگام: مجادله، 11.
- جاى خود به ديگران وانهادن: مجادله، 11.
همنشينيهاى ناروا.
همنشين بد.
# آرامش روحى: يونس، 62، 63؛ روم 21؛ احقاف، 13.
حالات قلب: آرامش، نفس مطمئنه و سكينه
# آرزوهاى روا: شعرا، 58.
# آرزوهاى ناروا: نسأ، 32، 122، 123؛ حجر، 3؛ محمّد، 25.
# آزاد انديشى: زمر، 17، 18.
حق پذيرى.
# آزار ديگران: احزاب، 57، 58؛ توبه، 61؛ احزاب، 69.
سرزنش.
ضرر.
# آزارها را به هيچ انگاشتن: احزاب، 48.
صبر، استقامت، هجر جميل.
# آزمايش: حج، 11، 52، 53.
- آزمايش و ابتلأ: صافات، 106.
- آزمايش و ابزار آن: انفال، 28؛ تغابن، 15.
- آزمايش و امتحان: اسرأ، 60.
- آزمايش به زندگى خوش: طه 131.
- آزمايش و فتنه: قمر، 27.
# آفات زيان: انعام، 112.
# آموزش و پرورش: علق، 1، 5.